وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد
وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد

تجاربی با ارزش(قسمت اول )

اصولا انسان با امید زنده است و با  مرور و تجدید خاطرات به تجارب خود می افزاید و زندگی همیشه دستخوش تغییر وتحولات است وکسی که تغییردر  زندگی ایجاد نکند قطعا روزمرگی بسرعت تمامی ابعاد وجودیش را تحت تاثیر قرار داده و یاس ونومیدی بر وجودش مستولی و ادامه را ه را  بر خود سخت و مشکل خواهید دید بنابراین مرور خاطرات و استفاده از ان برای ایجاد تحول و رسیدن به رشد ضرورتی اجتناب ناپذیر است . 

این را اوردم تا در این ایام که رسانه  ملی به خاطرات و دلاوریهای رزمندگان جبهه های جنگ می پردازند  خاطرات را تازه کنیم و از طرفی انرا در این مامن مناسب ثبت کنم تا روزی را با قرائت ان در دیر باز یادی از این دوران کرده و انرا به فراموشی نسپارم .  

یکی از حسنات عمر همزمانی ان با تغییرات است شاید یکی از وقایع نادر در تاریخ ایران زمین راوقوع انقلاب اسلامی دانست در این تحول رژیم شاهنشاهی با تلاش مردم ایران برچیده و نظام اسلامی جایگزین شد ارادت ملت مسلمان به مشی و مرام و مکتب ائمه باعث شد که به اقتباس از انقلاب کربلا ره پویان امام حسین مسیری را که منجر به شهادت این معصوم گردید را انتخاب و برای احیائ اسلام عزیز از عزیزترین و عظیم ترین سرمایه خود گذشته و همه امال و ارزوی خود را استقرار عدالت بر جامعه و اجرای مساوات بین مردم قرار داده و در این راه  از هیچ کوششی فرو گذار نکردند و  نتیجه گیری این تلاش همزمان شد با اخذ دیپلم من در دبیرستان نمازی شیراز و یادش بخیر استاد زبان انگلیسی که دو سال قبل از پیروزی انقلاب ما را به بهانه فراگیری زبان انگلیسی با ادرس موج رادیو بی بی سی انهم در یک ربع مانده به هشت شب با اعلامیه ها و تحلیل بخش خبری و برنامه جام جهان نمای این رادیو اشنا کرد و بدین لحاظ نوجوانی را با روحیه ای انقلابی اغاز و سپری کردم در این زمان بود که با شهدای گرانقدر همکلاسی سید محمود حسینی ارسنجانی عزیز و مرتضی انفعالی اشنا شدم  (روحشان شاد باشد و درجاتشان متعالی تر )همزمانی پیروزی انقلاب و سراغاز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه من را بران داشت تا خدمت نظام را بر ماندن در محل زندگی ترجیح دهم و علیرغم اینکه شهید عزیز مرتضی انفعالی برای تشکیل سپاه پاسداران ارسنجان به اینجانب مراجعه و خواستار همکاری شد لیکن ترجیح دادم که به خدمت نظام عزیمت کنم و مرکز اموزش  05کرمان ابتدای خدمت بود تا پس از گذشت دوران اموزشی و تقسیم بین مراکز نظامی دو سال خدمت را سپری کنم در این مرکز دوستانی همچون برادران یارمحمودی  منوچهر و خسرو حسن ابراهیمی (عباس خان )غلامرضا ابراهیمی  ایرج ابراهیمی نعمت الله اسکندری ایرج رضایی ویدالله باقری و هادی ابراهیمی (عباس)و....هم ولایتیهایی بودند که در اعزام من به شیراز و تیپ 37 زرهی یاری رسان بودند حالا دو ماه از دوره گذشته و دیماه 1358 شده بود امده بودم تا در شیراز حامی خانواده باشم ومادری را که عمر پر برکت را در اختیار من برای رشد و کمال  سپری کرده یاری کنم چند ماهی گذشت و اردیبهشت سال 1359 از راه رسید در این اثنا موفق شدم با نمایش خلاقیت ها و استعداد جای خوبی را در اجودانی کروهان ارکان گردان ام شصت تیپ 37 زرهی شیراز باز کنم روح افسران این مجموعه  شهدای گرانقدر یارمحمودی فرمانده کروهان ارکان  دستوری فرمانده اجودانی رکن 1 کردان ستوان ازاد منش  معاون ارکان و ایران منش و دهها شهید دیگر تیپ 37 که از تسویه ارتش که ان زمان به شدت انجام میشد بیرو ن امده و در اوان جنگ به درجه رفیع شهادت رسیدند قرین رحمت واسعه حق تعالی قرار گیرد .یادم می اید  که بشدت ارتش در حال پاکسازی بود و عذر افرادی را که با تشخیص باید از نظام خارج میشدند می خواستند از جمله افسری کار بلد بنام ..... فرخ که خبر رسید برای امادگی لازم بدلیل تحرکات ارتش عراق باید تیپ اماده عزیمت به منطقه خوزستان شود و اردیبهشت 1359 بود که تیپ عازم شد 22همین ماه وارد منطقه فکه و سمیده و سوبله و .......در مرز ایران و عراق شدیم و..................    

اجازه بدهید بقیه را در قسمت اتی عنوان کنم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد