وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد
وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد

یک سالگی وبلاگ

چه زود و بسرعت همچون باد میگذرد زمان را میگویم و باطبع عمر و صباحی میرسد که دل در گرو دیدار یار و مشتاق وصال که ناگه بانگی برامد که خواجه مرد شاید باورمان نیاید که گذر زمان چه بخواهیم و نخواهیم  در حال گذر است و چه بدبیار هستیم که زمانها را سبری کرده و از اوقات بنحو شایسته و بایسته و مطلوب استفاده نکرده ایم بنابراین یادم می اید به گفتار گهربار حضرتش که فرمود ؛فرصتها همچون ابر بهاری در حال گذرند ؛و باید که از این اوقات بخوبی بهره برداری کنیم . 

امروزدقیقا یکسال از زمانی میگذرد که برای همکلام شدن با مردمی که از انهاییم و برای انهاییم اقدام به راه اندازی سایتی شدم تا از این طریق در بازبانی  بی زبانی سخنی با شما خوانندگان خوب گفته باشم  و در کنار ان وبلاگی را برای کفتمانی به ارزش همه دوستیهایی که در این مدت در این دنیای مجازی برایم بوجود امد و امروز که یکسال از ان زمان می گذرد خداوند را ستایش کرده و شاکربه درگاهش هستم که بالغ بر سیزده هزار بار این وبلاگ مورد بازدید قرار گرفت و از این دریای بیکران معنویت و مهربانی و احساس و....دوستان خوب خودم چه بهره ها که بردم و چه تجربه هایی که اموختم بر دستان یکایک شما بوسه می زنم و برای امدنتان به این دیار مجازی قدر و منزلتی خاص قائلم و امید که همه شما در زیر سایه خداوند تبارک و تعالی  سلامت و در جوار خانواده خود شاد و مسرور باشید و امید که همیشه این دوستی و وفاق و همدلی را در کنار شما خوبان داشته باشم و نکته اخر اینکه اگر در این مدت نتوانستم انطور که باید در خدمت شما خوبان باشم من را به قداست و حرمت و بزرگی خود ببخشایید و بر من خورده مگیرید که هرانچه داشتم برای شادیتان و نشاطتان در طبق اخلاص گذاشتم . 

شادو خندان و برقرار و جاوید باشید

سفیر امید ( آخرین قسمت)

فضای نشاط و شادابی و مملو از معنویتی که تاریخ در هیچ مقطعی از زمان و در هیچ نقطه ای از جهان بخاطر نیاورده و بنظر نخواهد آورد توأم با وفاق و همدلی بمعنای واقعی که در آن دوره و حتی تا دوسال پس از انقلاب نیز در شریان های اصلی پیکر و جامعه مسلمان ایران طنین انداز شده بود مطالعه کتب استادان و دانشمندان فرهیخته و بزرگواری همچون شهید دکتر مطهری و مرحوم دکتر شریعتی و ... سخنرانیهای آتشین و سراسر روشنگری اساتید و دلسوزان به انقلاب و پخش سرودهای حماسی و تلاش شبانه روزی افرادی که جان بر کف و بر طبق اخلاص گذاشته بودند با آمیخته هایی از شعور و درک والای ایرانی ها چه در داخل و چه خارج از کشور همگام با امدادهای خداوندی که بصورت معجزه آسا موجبات حضور آحاد مردم را در صحنه بستر مناسب را برای ایجاد حکومت مردمسالاری دینی فراهم آورده بود .

شاه که اوضاع را این چنین پیش بینی نکرده بود سعی داشت تا با صحبت هایی که دیگر از موضع قدرت نبود تا حدی وضعیت را آرام کند غافل از اینکه اراده پولادین و مصمم مردم تنها با شکستن استکبار و قدرتهای پوشالی به نتیجه خواهد رسید بنابراین دستور استقرار حکومت نظامی و برنامه ریزی برای عدم حضور مردم در ساعات شبانه در خیابانها و تعویض نخست وزیر و ...... نیز نمی توانست خللی را در اراده مردم بوجود آورد مردم بی دفاع ایران انقلابی با شیوه های ابداع شده ساخت کوکتل مولوتف ( شیشه ای حاوی بنزین که در ب آنرا فتیله ای گذاشته که با شعله ور کردن آن توسط جرقه ای سریعاً آماده پرتاب کردن به سمت هدف می گردید ) و پرتاب سنگ و ... در صدد مقابله با نظامیانی بودند که مأموریتشان خاموش کردن شعله انقلاب که دیگر سراسر جامعه ایران را فراگرفته بود لیکن ذهی خیال باطل وخام که مردم با روشنگریهای انجام شده پی به ظلم و جور و جفای حکومت برده و می خواستند کار را یکسره کرده و هرآنچه برای رشد و ترقی وتعالی ایران محدودیت ایجاد کرده را از سر راه خود بردارند در این اوضاع و احوال محمدرضا پهلوی در یک چرخش 180 در جه ای و در یک سخنرانی اظهار داشت که پیام شما مردم ایران را شنیده ام و سعی می کنم تا با انجام اصلاحات در بدنه و نحوه انجام امور حکومتی رضایت شما را جلب کنم لیکن رهبری انقلاب و مردم دست از مواضع بحق خود بر نداشتند و تغییرات مکرر در سطح نخست وزیری و وزراء نیز پاسخگوی فریادهای بحق مردم نبود نکته جالب توجه اینکه هویدا بعنوان نخست وزیر حکومت که برای سیزده سال زمام امور اجرائی را در دست داشت در روزهای واپسین انقلاب بدستور شاه بازداشت تا خشم نیروهای انقلابی تا حدی فروکش کند و این بازداشت تا پیروزی انقلاب ادامه یافت که نهایتاً منجر به اعدام این شخص توسط نیروهای انقلاب گردید .

    در این میان فرماندهان نظامی همچون ظهیر امامی  اویسی ، ربیعی و ...  که یکی بعد از دیگری حکومت را در دست می گرفتند جایشان را به نیروهای غیر نظامی همچون بختیار ، امینی و .. می دادند و در این میان تکلیف افرادی همچون علم بعنوان وزیر دربار و .. نیز مشخص بود با پشت سر گذاشتن روزهای پرالتهاب و جوش خروش انقلاب دی ماه 1357 که رسید شاه چاره ای جز ترک ایران نداشت و فکر می کرد که همچون جریان کودتای 28 مرداد مدتی را برای کاهش خشم مردم در خارج از کشور سپری کند و به بهانه تجدید قوا و رفع خستگی با چشمانی گریان بهمراه همسر خود وطن را ترک کردند وترک ایران همان و نزدیکی به پیروزی برای ملت همان و بدین لحاظ مردم با اینگونه اتفاقات به پیروزی انقلاب و رسیدن به هدف امیدوارتر می شدند در این مقطع تمامی فعالیت های ایران تحت الشعاع انقلاب قرار گرفته بود و مردم سراسر شور و نشاط با همدلی و وفاق برا ی رسیدن به اهداف خود از جان مایه می گذاشتند و بهترین سرمایه های خود راتقدیم می کردند روزهایی همچون 17 شهریور و .. تداعی کننده رشادت و دلاوریهای مردم برای رسیدن به اهداف خود بود .

تحولات صورت گرفته بهمراه عزم ملت فضا را برای ورود رهبر انقلاب که چندین سال را در تبعید بسر می بردند آماده کرد و دیماه زمان ورود حضرت امام (ره) به ایران بود و بدین منظور هواپیمای شرکت ایرفرانس با نام پرواز انقلاب پس از شایعات بسیار زیاد همچون : انفجار هواپیما در آسمان ، بستن فرودگاه و ... پس از چندین تعویق در پرواز در فرودگاه مهر اباد تهران به زمین نشست و جالب اینکه دیگر رادیو تلویزیون ملی ایران نیز پذیرفته بودکه باید به خواسته ملت گردن نهد و بدین منظور جریان فرود هواپیما را درصدر گزارش برآمد تا بصورت مستقیم این اتفاق را به روی آنتن ببرد اگر چه پس از دقایقی ارتباط قطع  که منجر به شکستن تعداد زیادی گیرنده ها ی منازل خودتوسط مردم بدلیل عصبانیت از این اقدام شد لیکن مردم دلهایشان با امام بود و تصویر ورود را که بردلهایشان نقش می بست را از طریق وجدان های بیدار و ارتباط معنوی مشاهده می کردند برای استقبال از این سفر تاریخی میلیون ها نفر از شهرستانها به تهران عزیمت کردند و مسیر امام که از فرودگاه  تا بهشت زهرا بعنوان اولین مکان برای سخنرانی تاریخی امام گلباران شده بود ( در همین جا مقایسه ای کنم محبوبیت حضرت امام (ره) را که با این استقبال از فرانسه به تهران اینهمه مورد استقبال و در 14 خرداد نیز آنچنان بدرقه گردید و این نشانه حکمت و توجه الهی به اشخاصی است که برای رشد معنویت از خود گذاشته اند ).

پس از ورود امام و سخنرانی در بهشت زهرا شورای انقلاب تشکیل شد و نیروهای ارتشی نیز همچون هما فران و نیروی هوائی در روزهای بعد همبستگی خود را با ملت اعلام کردند و انقلاب مسیر الهی و مردمی خود را طی طریق می کرد همه دست در دست هم تا ایرانی را بسازند که حاکمیت مستضعفین را بر جامعه خوش نوید آورباشد و بدین سان دستور فرار سربازان از پادگانها و شکستن حکومت نظامی و ... پیامهای پیامبر گونه ای بود که از زبان حضرت امام (ره)جاری و عمل شد و نهایتاً تمامی پادگانها و مراکز قدرت یکی پس از دیگری به تسخیر انقلابیون درآمد و 

 ایرن وطن ما ، خمینی رهبر ما  شعاری که همراه با صدها شعار از دل برخواسته مردم موجب گردید ایران امروز تجربه سی سال پس از پیروزی انقلاب را در 22 بهمن سال 1387 بیازماید با این امید که ملت مسلمان ایران همیشه در صحنه حاضر و برای رشد تعالی وترقی وطن خویش که نشانه های بزرگی از تمدن را با خود همراه دارد همیشه کوشا و موفق باشند .

 در این میان بنده و خانواده نیز هم چون سایر مردم  در حرکات و تحولات بدنبال رسیدن به اهداف مقدس بودیم که انشاءا... خداوند از ما بپذیرد .

والسلام

سفیرامید(4)

ودر ادامه : 

هر انچه از سال 1356می گذشتیم شرایط و فضایی بهتر و مناسبتر برای عرض اندام ملت مسلمان ایران گشوده میشد اگرچه دران زمان جمعیت قریب 23 میلیون نفر بود لیکن همیت و غیرت و مشارکت و همدلی و وفاق و همنوع دوستی و...برای رسیدن به اهداف و ارمانهایی که رهبری انقلاب با اطلاعیه و اعلامیه و ...انها را تبیین میکردند بسیار پر جوش و خروش بود جوششی که از صلابت و اقتدار نشات گرفته از اموزه های دینی و مبتنی بر واژه با ارزش و مقدس شهادت با الگو پذیری از انقلاب امام سوم شیعیان که در هر سال  با امدن محرم و صفر و .......احیا میشد و بدین لحاظ بود که امام در عبارتی پر محتوا فرمودند ما هر چه داریم از محرم و صفر است و این نهضت را خدا بیمه کرده است بنابراین هر انچه در طول سالیان متمادی شیعه ایرانی در این ایام بر سر وسینه زدن و به سوگواری ان ایام نشسته بود را امروز در یک صحنه واقعی به منصه ظهور بگذارد وبنابراین این سرمایه ارزشمند اسلام یعنی شیعیان ایران برای اثبات ارادت خویش به مولا و مقتدای خود سعی در پیشی گرفتن از دیگری و بردن گوی سبقت میکرد  و جالب اینکه این همه گیر شدن فضا در کل کشور ایران را برای ایجاد موجی عظیم  اماده کرده بود که در  صده سیزده با عنوان عظیم ترین تحول نامیده شد . 

و شرایط چه بود :

در مقایسه نیروهای تا دندان مسلح ارتش شاهنشاهی و علی الخصوص گاردهای جاویدان شاهنشاهی سازمان مخوف اطلاعات و امنیت کشور یا همان ساواک وظیفه خطیر حفظ امنیت کشوری را عهده دار شده بودند که در شرائطی خاص برادر را در مقابل برادر قرار داده بود و بعبارتی مبارزه برادران برای منفعت اشخاصی که میخواستند منافع برادران را به غارت ببرند و بنابراین شعارها باید بنحوی تنظیم میشد تا نظر صاحبان سلاح را جذب کرد و بدین سان یکی از شعارهای زیبا تداعی کرد :

ملت فدای ارتش  

وبدین سان علیرغم تمامی خشمی که فرماندهان نظامی در وجود ارتشیان مستولی کرده و انها را برای کارزار با مردم  بپا خواسته اماده کرده بودند هر روز شاهد تمایل شدید ارتشیان برای ملحق شدن به انقلابیون بودیم و این اخبار پیروزمندانه و امید وارانه زبان به زبان منتقل میشد و مردم انقلابی بیش از گذشته امیدوار به ادامه راه انتخابی میشدند . 

بهم پیوستن مردم در اقصی نقاط این کشور عزیز و دوست داشتنی بستر را برای جانفشانی و ایثار گری در برابر هموطنان از هر شهر و ابادی اماده کرده بود و افرادی که جان را برای اهدا اماده کرده بودند قطعا از همه چیز خود میگذشتند و برای همین زمانی که درر تظاهرات و راهپیمائیهایی که منجر به رودررویی قوای نظامی با مردم میشد که ناگزیر مردم برای نجات خود صحنه را ترک میکردند درب هر حیاط در هر کوچه برای پناه دادن به افراد باز میشد و هر خانه افراد را همچون فرزند خویش پناه می دادند .  

وعده ا

علاوه بر افزایش اعتصابات و تحصن ها ادارات و کارخانه ها و صنایع مختلف از جمله صنعت نفت نیز دست از کار می کشیدند و هر لحظه فضا برای حاکمیت تنگ و تنگ تر میشد و انجام مراسمات و اعتراضات در ادامه این نهضت منجر به برخوردهای فیزیکی و درگیری بیشتر مامورین و مردم بپا خاسته می گردید که گاه منجر به زخمی و شهادت عده ای از انقلابیون در اقصی نقاط این کشور میشد و در ادامه بر حسب سنت و اموزها برگزاری مراسم برای شهدا انهم در جای جای ایران که خود این مراسم باز منجر به در گیری و شهادت و..... 

ودر ادامه این روند روزی در تهران و دیگر روز در شیراز و .......حتی در شهرهای گوچک و گاه این اتفاقات در برخورد مردم روستا با پاسگاههای محلی صورت میپذیرفت که اخبار انرا بسرعت به کل ایران منعکس می کردند و در این میان تبعید امام از عراق به فرانسه و دیار بیاد ماندنی و زیبای نوفل لوشاتو و این حرکت یعنی تحول بزرگ در بحث اطلاع رسانی رخدادهای انقلاب و بدین سان امام بزرگوار موفق شدند پیامهای خود را در ابعادی وسعتر به مردم و جهانیان منتقل کرده و هر روز صدها خبرنگار از سراسر جهان برای دیدار با رهبر انقلاب ایران به دهکده می رفتند و این سر اغاز دامنه دار شدن قیام مردم مسلمان ایران بود که قطعا تمامی امکانات انرا خداوند متعال فراهم میکردند تا ملت ایران حاکمیت خود را بر سرنوشت خویش نظاره گر باشند وا لهی بر حکومت مستضعفین بر اساس ایه : 

ونرید و انمن اللذین استضعفو فی الارض نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین  

تحقق عینی پیدا کرده و جامه عمل بپوشد . 

در انزمان همه احاد و نیروها و گروههای سیاسی تحت محوریت خردمندانه حضرت امام گرد امده بودند و هدف را بر چیدن حکومت 2500ساله شاهنشاهی از ایران عزیز تعیین و تبیین کرده و هیچکس در نظر برای به قدرت رسیدن سودایی در سر نداشت و بنابراین ضرورت داشت تا وحدت کلمه را بعنوان رمز اصلی برای پیروزی بر حکومت شاهنشاهی مد نظر قرار دهند که خوشبختانه این  تفکر و برنامه نیز عملی گردید .

سفیر امید(3)

درقسمت اول خاطرات چهار سال قبل از وقوع پیروزی انقلاب اسلامی را بیان کردم و تا آنجا رسیدم که در دو سال اول دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک دبیرستان اهلی ارسنجان دانشجویان دانشگاه شیراز برای تدریس دروس به ارسنجان آمده و فضای خوبی را برای روشنگری بوجود آورده بودند و از این جا ادامه خاطرات ...

اول و دوم دبیرستان را که گذراندم بدلیل سختی دروس ریاضی و فیزیک اکثر دانش آموزان به رشته اقتصاد تغییر رشته دادند و تعداد دانش آموزان برای تشکیل کلاس سوم ریاضی و فیزیک به حداقل رسید و بنابراین آن دبیرستان که تنها دبیرستان شهر و یا به عبارتی بخش ارسنجان بود کلاس را تشکیل نداد و بنده و آقای ذوالقدر خادم الحسینی (( فرزند حاج احمد آقا که قبلاً فامیل ابراهیمی را داشتند لیکن بدلیل مراجعه پدر ایشان در گذشته به جمال آباد جهت تشکیل کلاس آموزش قرآن (بنام مکتب خانه) با فامیل خادم الحسینی آشنا و از دینداری واصالت و .. این فامیل خوشش آمده بود به خادم الحسینی تغییر کرده بود )) بعلاوه آقای عبداله رضایی که درحال حاضر شهردار شهر ارسنجان و قبلاً در پست های مدیرکلی ادارات کل آموزش فنی وحرفه ای استان های تهران و کهگیلویه و بویراحمد و مدتی نیز فرماندار و رئیس آموزش و پرورش شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان بودند و با آقای زین العابدین موسوی که از فرزندان سادات ارسنجان هستند و از خانواده های بسیار مذهبی و مسلمان اصیل می باشند ، برای ادامه تحصیل به شیراز رفتیم و هر چهار نفر در دبیرستان نمازی شیراز ثبت نام کردیم شیرازیها می دانند که این دبیرستان بهمراه دبیرستان شاهپور ( یا ابوذر فعلی ) از دبیرستانهای مستقر در مرکز شهر شیراز و با سطح آموزش بسیار بالا هستند در هر حال در این دبیرستان که در مجاورت فلکه
شهرداری شیراز و جنب دادگستری کل استان در مجموعه زندیه واقع و از طرفی نیز به هنرستان نمازی محدود می شود که با بیمارستان نمازی همه از جمله موقوفات مرحوم نمازی از رجل بسیار مؤثر شیرازخدایش بیامرزد  می باشند ، بوده است اگرچه بعدها آقایان ذوالقدر خادم الحسینی

و عبداله رضایی و زین العابدین موسوی تاب و تحمل و طاقت دوری از پدر و مادر را نداشته و به سرعت به ارسنجان و نهایتاً در همان رشته اقتصاد به درس ادامه دادند لیکن بنده در این کلاس با شخصیت مذهبی و دوست داشتنی و جاویدالا ثر شهید سید محمود حسینی از سادات بنام ارسنجان و برادر مرحوم سید حسام حسینی هم کت وهم کلاس شدم و این انسان شریف در زمانهای بعد شهد شهادت را برای بقاء دین و مکتب و مذهب و صیانت از مرز و بوم این کشور نوشید که یاد و خاطراتش همیشه زنده و جاوید و خداوند روح ایشان را با شهدای گرانقدر و والا مقام کربلا محشور سازد . در هر حال دانش آموزان شیرازی همچون آقایان راستی ، رهنما ، شهید جاوید الاثر مرتضی انفعالی ، آقای ایزدی ( که از نخبگان کلاس بودند و در حال حاضر در صنایع الکترونیک نیروی مؤثری می باشند اصالتاً ا زاهالی خرامه فارس هستند ) و آقای خداکرم لرپور از بچه های مرودشت که بعدها بنام صدوقی تغییر شهرت داد و در حال حاضر در روستای بارز آباد منطقه رامجرد مرودشت زندگی و کشاورزی می کنند و آقای خیر و .... تعدادی حدود 30 نفر بودیم که در این دبیرستان هم یکی از روزهای درس انگلیسی یادش بخیر و اگر در این جهان مادی نیستند خدایش بیامرزد آقای فلسفی از دبیران مبرز و فعا ل در درس زبان انگلیسی بودند که ما را به بهانه آشنایی بیشتر با محاوره و مکالمه زبان انگلیسی به آدرس رادیو بی بی سی ( BBC ) راهنمایی کردند که از فرصت استفاده کردند و دانش آموزان اهل سیاست ساعت هشت و ربع کم را نیز عنوان کردند گرفتن موج رادیو بی بی سی در سال 1355 همان و شنیدن اخبار و تفسیرهای ضد حکومتی نیز همان و بنابراین این آغازی بود برای ایجاد فضایی دیگر در مبحث همراه شدن با انقلاب که دیگر داشت جنبه عمومی پیدا می کرد و همه گیر در کشور ایران شده بود .

ادامه مطلب را با اجازه دوستان در قسمت بعدی خواهم آورد .

باجه داران بانک

در راستای مبحث اصلی تکریم ارباب رجوع و انجام صحیح امور محوله به کارکنان امروز نشستی را با همکاران مسئول باجه شعب داشتیم که برای اگاهی شما خوانندگان عزیز مطالب منعکس شده در سایت بانک همیشه سبز را متعلق به مدیریت استان است در ذیل می اورم با این اشاره که شغل تحویلداری یا مسئول باجه از مشاغل بسیار سخت در امور بانکداری است . 

ضمنا مباحث مربوط به خاطرات پیروزی انقلاب اسلامی را متعاقبا در روزهای بعدی خواهم اورد

در هفتمین روز از دهه پر فروغ و مبارک فجر انقلاب اسلامی و همزمان با روز جمعه کلیه مسئولان باجه شعب بانک از اقصی نقاط استان برای حضور در گردهمایی بازاموزی موارد مرتبط با امور باجه ای و از جمله مبحث بسیار مهم و حساس مشتری مداری در سالن اموزش مدیریت بانک در یاسوج گردهم امدند این جمع 41نفری که بعنوان صف مقدم کار در سازمان متحمل زحمات زیادی میگردند و همه تلاش سایر پرسنل را هم ایشان میتوانند برای جلب و جذب مشتر ی و همچنین نگهداری ان به منصه بروز و ظهور در اورند راس ساعت 8صبح به سخنان اقای دکتر زاد باقری از اساتید متخصص دانشکاه علوم پزشکی یاسوج ومعاونت پشتیبانی این دانشگاه گوش فرا دادند ایشان به مبحث بسیار حساس و مهم برقراری ارتباط با مردم اشاره و از طریق ویدئو پروژکتور موارد مهمی را به بحث گذاشتند. 

 پس از ایشان مدیر بانک در استان ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام خمینی و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی  سی امین سال پیروزی شکوهمند انقلاب را تبریک و تهنیت گفته و نقش مهم بانک کشاورزی را برای تامین منابع در بخش کشاورزی بسیار حساس و مسئولیت این بانک را برای تامین منابع در بخش استراتژی مهم قلمداد و رسالت بانک را در سه بخش تامین  تزریق و نظارت بر اعتبارات خوانده ومهمترین عامل را در بین این سه مهم تامین منابع عنوان کرده و قسمت اعظم کار در این فاکتور را رودر رویی مسئولین باحه ها و نحوه برخورد وتعامل این افراد را در برخورد با مردم و ارباب رجوع برای جلب و جذب ایشان بعنوان مهمترین سرمایه یک موسسه اقتصادی از جمله بانکها بویژه در شرائط رقابتی فعلی خواند خادم الحسینی در قسمت دیگر از سخنان خود با اشاره به ماموریت بانک برای تحقق شعار اصلی انقلاب که همانا استقلال و ازادی و جمهوری اسلامی است اظهار داشت اگر ما نتوانیم ارباب رجوع و از انجمله مشتریان عمده را جذب و رضایت ایشان را جلب کنیم نه تنها رضایت خداوند را که از رضایت مردم نشات خواهد گرفت نخواهیم داشت و بعبارتی دنیای بقا را عملا از دست خواهیم داد بلکه موسسه خود را نیز نمیتوانیم در تحقق ارمانها و اهداف یاری کنیم بنابراین برای رسیدن به هدف باید برنامه داشته باشیم و قطعا برنامه ریزی و اجرای ان نیز بی شک بدون اعتقاد به کار و نهادینه شدن در قلوب و وجود هر فرد عملی نخواهد شد .ایشان در ادامه به ساختار سازمانی و اهمیت و جایگاه مسئولان باجه ها در سازمان اشاره و بیان کرد اگر چه همه پرسنل بانک را کارمند بانک می نامیم لیکن نگاه و افکار احاد مردم حتی عوام با ذکر نام بانک به سمت تحویلداران و مسئولان باجه ها متمرکز میشود چرا که نام بانک تداعی کننده فردی است که در جلو گیشه قرار گرفته و مشغول شمارش و دادو ستد پول است و بنابراین در عرف بین عموم مردم مدیر یا رئیس و افراد پشت باجه بدان شکل تداعی نشده و همه نگاهها به سمت شما است و شما نقش مانیتورینگ فرهنگ  شخصیت  اداب و رسوم و هرانچه در مجموعه بانک انجام میشود را خواهید داشت و اگر خوب عمل کنید نمایش دهنده خوبی از همه کارکنان بانک و اگر خدای ناخواسته بد عمل کنید قطعا نظر عمومی نسبت به مجموعه سازمان بد خواهد شد .ایشان در ادامه از همکاران خواست تا با رعایت شئونات و بهداشت سازمانی و تعامل و پوشش مناسب با نگاه  کلام شنیدن  و لبخند زدن تعامل احسنی را با مردم برقرار و از این ارتباط بهترین بهره برداری مادی و معنوی را برای رسیدن به هرانچه بعنوان هدف غایت انسانی است کسب کنند وی اظهار داشت این موجود دارای تفکر و تعقل و اندیشه در این جهان هم میتواند با عنوان اشرف مخلوقات به خداوند خویش تقرب پیدا کند و هم خدای ناخواسته بعنوان یکی از پست ترین موجودات به اسفل السافلین بپیوندند .ایشان در قسمت پایانی سخنان خود از تمامی کسانی که برای اعتلای نام ایران در اقصی نقاط جهان و کشور تلاش می کنند از جمله مسئولان باجه های بانک در استان تقدیر و تشکر کرده و ارزوی توفیق بیشتر را ازخداوند متعال نمودند . 

در ادامه جلسه معاونت اداری و مالی و پشتیبانی مدیریت بعنوان مدرس بانکداری و تجهیز منابع اموزش خود را اغاز کرده و مطالب مهمی را در خصوص اطلاعات بانکی در اختیار همکاران شرکت کننده قرار داد . 

این برنامه با اهدای لوح تقدیر مدیر استان و پاداشی مختصربه همه همکاران مسئول باجه شعب  در ساعت 14 به پایان رسید

سفیر امید (قسمت 2 )

مثل همین دیروز بود چه سریع گذشت روزان و شبان متوالی ،مستمر بدون هیچ وقفه ای بسیار آمدند و خیلی ها رفتند یادشان بخیر برخی های که گوی سبقت را از همه ربودند ایثار کردند مقابل دشمن صف آرائی و  یورش بردند و ...

دوره راهنمایی را در شیراز گذرانده ام اولین دوره از سبک جدید دوره آموزشی بود که تازه دچار تغییر بود حکومت شاهنشاهی بود و الگوی اقداماتش امریکایی هر طرحی که  در انجا اجرامی شد اینجا نیز جایگاه خاص خود را داشت . 

مدرسه راهنمایی فرهنگ  را می گویم نزدیکیهایی مدرسه آبابا خانی در شیراز که حوزه علمیه شیراز است دوره را که پشت سرگذاشتم بازهم باید بنا بدلائلی به  منطقه خود مهاجرت می کردم بنابراین دبیرستان اهلی ارسنجان  (شهید اسکندری فعلی ) میزبان من برای ادامه تحصیلات در رشته ریاضی و فیزیک دبیرستان بود خوب شاگرد مستعد و درس خوانی بودم همه رشته ها را آورده بودم بنابراین باید در رشته ای ادامه میدادم که بتوانم  در آینده تاثیرات بیشتری برای وطنم داشته باشم این دوران مصادف شد با 1353 یعنی 4 سال قبل از انقلاب ،در آن زمان سطح آموزشی و پرورش و تعداد تحصیل کردگان  زیاد نبود نه دانشگاه آزادی ،نه پیام نوری ،نه علمی کاربردی و نه ..... حتی تعداد مؤسسات آموزشی دولتی نیز اندک بود بنابراین بدلیل کمبود برای تامین نیروهای آموزشی از دانشجویان دانشگاها استفاده می گردید که از آنجمله انسانها ی شریف و فراموش نشدنی برادران فریبرزو فریدونی کشکولی و آقای رایان بود و دانشجویان بشیار مستعد و با معلومات و دانش که تدریس ریاضی و فیزیک و شیمی بعهده ایشان بود آنها در ساعات کلاس فقط درس نمی دادند بلکه روشنگری هم جزئی از کارشان بود آنچنان که شهر ارسنجان  فارس بدلیل وجود ایشان به منطقه ای شناخته شده در دوران قبل از پیروزی انقلاب درآمد شور و هیجان جوانان حاضر در کلاسهابی بدیل بود برای مثال گاه در دوران خود من احساسات آنچنان برانگیخته می شد که درصدد بر هر آنچه ستمگر و جفاکار بر میآمدن که خفای کلاس و نظم اجازه بروز آنرا نمی داد سخن از اقدامات ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور )و شنکنجه هایی که بر جوانان و دلاور مردان انقلابی ایران وارد می شد صدمات روحی ناشی از بدترین شکل شکنجه که گاه باعث روانی شدن انقلابیون میگردید و از همه گذشته از بین بردن مبارزین که فریاد داد خوا هی مردم ستمدیده را می کشیدند. 

 زندانیایی همچون اوین تهران  عادل اباد شیراز و... همه مملو از وجود جوانانی شده بود که دیگر طا قت و تحمل ستمکار و ایادی وی را نداشته ظلم و جفا در ریشه و ساقه و برگ جامعه ایران به اوج رسیده بود ایادی جیره خواری همچون هژبر یزدانی با تشکیل کارتل های اقتصادی و اشراف ملعون با ایجاد شبکه های مافیایی قاچاق مواد مخدر و... نمونه هایی از سوء مدیریت و بی توجهی به منافع  عمومی جامعه ستمکش ایران بود و ... آری دبیران مذکور با شجاعت و جرأت و بیان شیوای خود همه را تحت تاثیر قرار میدادند و چه جالب که در نقطه نقطه این دیار اینگونه فضایی حاکم شد تا نتیجه آن در 22 بهمن 1357 هویدا گردد . 

 از نکات قابل توجه و فراموش ناشدنی آن دوران دعوت اینجانب از آقای رایان برای  حضور در مراسم عروسی برادر بور که در همانجا اثرات روشنگری توسط یکی از آشنایان عنوان شد بدین نحو که :آقای رایان مگر این روز ها در مدرسه غدیر(منظور بند ه ) چه اتفاقی افتاده که وی دیگر فرد  گذشته نیست بنظر میرسد که با این شیوه کار دست خودش بدهد .اما دبیر محترم چه پاسخ داد؟  

خطاب به من اظهار فرمودند :

پسر مثل یک حیوان که فقط تعلیف می کند و کاری به چیزی ندارد باش چکار داری که چه اتفاقی در اطراف و اکناف محیط زندگی تو می افتد؟

حرف قشنگ و جالبی بود نه ؟ ............

لطفا ادامه را در قسمت بعذ مطالعه کنید