وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد
وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد

گرگر

تولدم در روستایی بود که از همان ابتدا با رنج و مشقت زیاد همراه بود ورحلت پدر در کودکی به درازای درد و رنج افزود تا با استخوان و گوشت خویش درد را تحمل کرده و بر گرده جامعه همچون برخی افراد نشینم و خود راه دراز به امال رسیدن و دنبال کردن امورات را تا رسیدن به اهداف پی گیرم روز وشب در بدترین شرائط طی شد و سال به انقلاب رسید ۱۳۵۷ تبلور عینی اراده مردان خدا که برای حیاتی مجدد دست تمامی طاغوتیان و زشت خویان را از دامن ملتی فهیم ودردمند کوتاه کردند و بدینسان قرابتی بین روستا و شهر بوجود امد عدالت روی خوش خود را به امت نشان داد و فقر و دولتمندی دست در پنجه کردند تا عدالت بر ستمگری پیشه گیرد و مردان جاویدی در این بین برقرار و استوار بمانند. اری تلاش مستمر همه مردان خدا که دست در دست هم داده بودند ببار نشست ووعده الهی در کتاب پرفروغش نمایان گردید: 

ونرید انمن علی الذین استضعفو فی الارض نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین .  

اری میگویند سود سفر سلامتی است لیکن سفر در طول عمربا برکتی که هدیه خداوند به بندگان مخلصش میباشد کسب تجربه و شناخت راه درست و ممیزی هنجارها  از ناهنجاریهاست وبجرات میتوان گفت این هدیه با برکت را رب متعال به همه عطا نکرده و سعادت پیدا کردن انرا نمیدهد ولذا سعی و تلاش باید براین اساس باشد تا معنویت وجودی در فضای عطر اگین دیانت و تقرب به درگاه باریتعالی را کسب کرد و بدین سان خود را در کسوت بندگان ناب قرار داد اری تحمل درد و رنج برای رسیدن به معشوق اصلی اساسی از زندگی بنی بشر است وخوشا انانکه این طریقت را طی کرده و در کنف خالق یکتا قرار گرفته اند. 

پس از ماهها دوری از همکاران خوب خودم در هفته گذشته فرصت را مغتنم شمرده و دیار گرمسیری استان کمتر توسعه یافته کهگیلویه و بویر احمد را زیر سم راکب دوران تجدد قرار دادم و سعادت دیدار یار یافتم در این میان با تلاش و کوششی که در سالهای قبل صورت گرفت خداوند توفیق افتتاح و راه اندازی شعبه ای از بانک را در منطقه محروم قلعه رئیسی عطا کرد که دوستان در مطالب قبل خاطرات سفر اولم را به این دیار در همین وبلاگ ملاحظه کرده اند لیکن در مدتی که در خدمت بوده و سعادت سفر به این دیار را داشتم اگرچه سعی بر تعمق در نوع زندگی و رفتارهای مردم خوب ان دیار را داشتم متوجه ژرفای زیستن توام با قناعت این عزیزان نشدم تا مدتی را که در بستر بودم از محافلی که با تعمد و بهانه جویی مسائل را دنبال میکنند پی به وجود ابزاری بنام گرگر در عبور از رودخانه گردیم و بسیار دوست داشتم تا بدون هیچگونه حاشیه ای انرا رویت کرده و از نزدیک ببینم تا ان روز موعود فرارسید اگرچه این ابزار در شرائطی بهانه هایی برای افرادی شده بود لیکن شخصا دوست داشتم واقعیتها را از نزدیک رویت کنم ولذا در سفر اخیر گرگر را از نزدیک دیدم وشاید بتوان خدای را شکر کرد که در این اثنا توجه مسئولین به وجود اینگونه زیستنها در جامعه ای گردیده تا در پس رفع محرومیت از انها برامده و برای نجات از این وضعیت انها را در راس برنامه های خویش قرار دهند. 

پس از این بازدید بود که وظیفه نقل و انتقال پیاده هایی را بعهده گرفتیم تا شاید با جابجایی انها اندکی از بار مضاعف ناشی از زندگی سخت انها را کاسته و با ایشان همدردی کنیم . 

اری انجا قلعه دختر است و مناطقی که توجه بیشتری را نه تنها از سوی مسئولین دلسوز بلکه سایر همنوعانی که در دیار برخوردار به زنگی مشغولند می طلبد. 

تصاویری از این وسیله تهیه شده که در اینده انها را خواهید دید.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ

با عرض سلام و شب بخیر خدمت مهندس عزیز
اولاْ ما نتونستیم آنچه شایسته جنابعالی است ادا کنیم
ثانیاْدر مورد این مطلب زیباتون باید عرض کنم
ای کاش مسئولین پیش از به تصویر کشیدن و عمومی شدن محرومیت پی رفع محرومیت بوده اند
ای کاش مدیران اجرایی شهرستان و استان دیده ای بینا داشته اند تا غبار محرومیت را از همه مناطق محروم استان بزدایند
جناب مهندس خدمت حضرتعالی عارضم که در این روستا حداقل کسی بود تا گرگور و اون اتفاقات مربوط به آن را به تصویر بکشاند تا دل همه مسئولین کشوری را جریحه دار کند ! هستند روستاهایی که حتی گرگوری ندارند و در فصول سرما همانند قطبهای شمال و جنوب مجبور به سکونت فصلی هستند
ای کاش مسئولین زیربط همانند حضرتعالی گذشته خود را بیاد می آوردند تا به قول بنیانگذار کبیر انقلای حضرت امام خمینی (ره)طعم محرومیت را چشیده باشند و بیاد محرومین جامعه سعی در محرومیت زدایی بودند

باسلام
از توجه شما سپاسگزارم
با امید به تعالی ایران عزیز و تلاش دولتمردان و کارگزاران در رفع محرومیتها.
موفق باشید .

همکار سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:42 ب.ظ

مدیریت محترم ستادی بانک در استان
با سلام و احترام
در جلساتی که با حضور شخص شما و سایر مدیران بانک برگزار شد و همانطور که در این پست خود نوشتید هدف شما برای پیشرفت مناطق محروم بومی گری بوده و هست حال با خبر شدیم که قصد دارید یکی از نیروهای بومی شعبه ما را به مرکز استان ببرید و این خود اجحاف در حق این منطقه و بانک می باشد و به نظر ما بچه های بومی هر چه بیشتر در منطقه بمانند با حس ناسیونالیستی خود نسبت به منطقه و شعبه باعث پیشرفت آن می شوند
در پایان از شما خواهشمندیم با گلچین کردن نیروها و هدایت آنها به مرکز استان مانع پیشرفت منطقه های محروم نشوید
با تشکر فراوان
یکی از همکاران شما

باسلام
ضمن تشکر از توجه شما به منطقه خود قطعا نیروهای موثر علاوه بر رسیدگی به منطقه ظرفیت و توان خود را برای ابادانی کل مجموعه و از جمله استان بکار خواهند برد بنابراین صرف ماندن در زادگاه نمیتواند اثرات کلی تری را برای تمامی مردم داشته باشد.

سید صادق. عسلویه دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ب.ظ

باسلام وخسته نباشی
اهالی روستایی تصمیم گرفتندکه برای نزول باران دعاکنند.روزی که تمام اهالی برای دعادرمحل مقررجمع شدندفقط یک پسربچه باچتر آمده بود این یعنی اعتقاد
اعتماد :اعتماد رامی توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کردوقتی که شماانرا به بالاپرتاب می کنید اومیخندد.....چراکه یقین دارد که شما اورا خواهید گرفت این یعنی اعتماد
امید :هرشب مابه رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روزبعدزنده ازخواب بیدارشویم .ولی شماهمیشه برای روز بعد خودبرنامه دارید این یعنی امید
پس بیایم با اعتقاد - اعتماد و امید زندگی کنیم .
باتشکرفراوان ازشما
من الله توفیق

باسلام
ضمن تشکر از شما حضورتان را به جمع خوانندگان خیر مقدم عرض کرده و ارزوی موفقیت وامید بیشتر به زندگی و اعتماد به خویشتن رابرای شما دارم.

یه رهگذر پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ق.ظ

عالی بود و پر بار
و از دل بر آمده بود
چون بر دل نشست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد