وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد
وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

وبلاگ مهندس غدیر خادم الحسینی

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست هرکسی نغمه خود خواندوازصحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم ان نغمه که مردم بسپارند بیاد

راندمان درفعالیتهای روزمره

بدون شک کارائی درفعالیتهای روزمره تداوم موفقیتهاوحصول اهداف دردرازمدت و صرف انرژی و هزینه کمتر را درپی خواهد داشت فلذا مبنای حرکت در این رابطه تفکر و تعقل ودوراندیشی و ژرف اندیشی و......نهایتانگاه به اینده است براین اساس اموزه ها و پندها و اندرزها و تجربیات و تدبیر میتواند انسان را بنحوی شایسته به مقاصد خودبرساند وبدینجهت بازهم دوست خوبمان مارابه تلمذ واداشته تا بهره خوبی ازاین مستند ببریم: 

 

یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از این فروشگاهای بزرگ که همه چیز میفروشند (Everything under a roof) در ایالت کالیفرنیا میرود .
مدیر فروشگاه به او میگوید : یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیریم .
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است ؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری .
مدیر با تعجب گفت: تنها یک مشتری ...؟!!!
بی تجربه ترین متقاضیان در اینجا حدقل 10 تا 20 فروش در روز دارند.
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟
پسر گفت: 134,999.50 دلار ....
مدیر تقریبا فریاد کشید : 134,999.50 دلار .....؟!!!!
مگه چی فروختی ؟
پسر گفت : اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری 4 بلبرینگه.یعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری ؟ گفت : خلیج پشتی .
من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم .
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟ که گفت هوندا سیویک .
پس منهم یک بلیزی 4WD به او پیشنهاد دادم که او هم خرید .
مدیر با تعجب پرسید : او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی ؟
پسر به آرامی گفت :
نه ، او آمده بود یک بسته قرص سردرد بخرد که من گفتم : بیا برای آخر هفته ات یک برنامه ماهیگیری ترتیب بدهیم، شاید سردردت بهتر شد ...!!!
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام از زمانیکه فرصت نکردم وارد سایت شما بشم بیشتر از یکسال میگذره سعی کردم تمام مطالب سایت را بخونم اخه خیلی وقت که وارد سایت نشدم دلم خیلی تنگ شده بود امروز خوندم خاطرات گذشته را باهات مرور کردم بله تو همون مهندس خودمو هستی که با ان ادبیات شیوا به همه مطالب اجتماعی فرهنگی سیاسی ورزشی.اخبار بانک کشاورزی دهدشت .قلعه رئیسی.لنده بهمئی مارگون سیسخت سرک میکشدی اری جدا تویی خادم دوست داشتنتی وبس

باسلام ضمن ارزوی قبولی طاعات و عبادات امیدوارم که همیشه شاد و سالم و بزرگ مرد باشی انشالله که اینده روشنی پیش رو و به درجات والایی از ارزوهابرسی از اینکه بازهم یادی از ما کردید تشکرمیکنم.موفق باشید.هرجا هستم دعاگوی دوستان خوب خواهم بود. همیشه پرنورباشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد