نامه یک هنرمند به مرجع تقلید(برگرفته از پایگاه بازنویس)

در ابتدا بدلیل تاخیر در به روز کردن مطالب عذرخواهی من را بپذیرید حسب وظیفه وبرای انجام صله رحم روزهای اخر هفته را به ملاقات مادر مهربان برای عرض ارادت و تبریک روزشان در محضر ایشان شرفیاب شدم و فرصت حضور در این جا را پیدا نکردم وازطرفی نیز برای چک اپ  روزی را اختصاص دادم و چندین روز موفق به اخذ اخبار و و رخ دادهای کشوری و جهانی نشدم .امروز که امدم در بررسی  پایگاههای خبری به مطلبی برخوردم که حکایت از تقدیم نامه ای از هنرمندی معرو ف به ساحت مرجعی بزررگوار میکرد و بنظرم رسید که جهت اطلاع شما دوستان ان را در این جا بیاورم : 

محمد نوری زاد از کارگردانان معروف سینمای ایران که اخیرا سریال پرهزینه و پر انتقاد چهل سرباز را ساخته و البته همواره به انتقاد های تند و گزنده نیز مشهور است اخیرا در نامه ای به آیت اله مکارم شیرازی به بیان حرف هایی دلسوزانه با ایشان پرداخته است. اگرچه نوع مطرح نمودن مطالب وی کمی تند به نظر می رسد ولی باب خوبی برای مطرح نمودن دغدغه های یک هنرمند، یک فرهنگی و یا یک سیاستمدار با مراجع عظام بوده و مراجع محترم را با دیدگاه های اقشار مختلف آشنا می کند وی در این نامه در حمایت از صدا و سیما پرداخته و در وبلاگ خود این چنین می نویسد : ای عزیز ، این نامه از طرف کسی است که به سهم خود ، در عرصه های این نظام حضور فعال داشته است . خود را سرباز این نظام می داند و به وقت خطر ، پیش از خودشما به ورطه هول و هراس پای می گذارد . این را آوردم تنها به این دلیل که همگان ، تکلیف خود را با راقم این سطور بدانند . شما و دیگر مراجع عظام ، درجایگاهی هستید که مستقیما درخوف و رجای جامعه نقش دارید . به اشاره شمایان ، مسئولان ارشد نظام ، به همان سو شتاب می کنند . وزیران و مسئولان خرد و کلان ، برای سالم سازی و اصلاح جهت گیری های خود و همکارانشان از کلام و رهنمود تان بهره می برند. در این سال ها ، عمدتا توصیه های شما بر رعایت موازین و حساسیت های دینی ، و برخی نیز به ترمیم معیشت مردمان محدود بوده است . همین حالا ، بایک کلام و غیظ شمایان ، فلان مسئول مرتبط ، فرو می ریزد و طوفانی در عرض وطول کاری اش در می گیرد . و یا درمقابل ، به یک تشویقتان ، پروبال می گیرد برخورداری از یک چنین جایگاه و نفوذ و اعتبار معنوی و اجتماعی و سیاسی ، مبارک سال ها ممارست و درس و تقوا و تحجدتان . اما در این میان ، یک امر حتمی ، از ناحیه شما عزیزان مغفول مانده است . و آن این که عتاب و رهنمود شمایان ، در حوزه های دینی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ، تاثیراتی بجای نهاده که چه خوب وچه بد ، پای شما را به مسئولیت های بعدی این تاثیرات ، می گشاید. مثلا شما رییس سازمان صداوسیما را مامور کرده اید که در عزای معصومین (ع) هم موسیقی پخش نکند و هم شبکه های متعدد را همزمان از تصاویر عزاداری و سخنرانی و شعارهای مذهبی انباشته کند . رییس صداوسیما که جز سمعا و طاعتا چیزی ندارد ، همان می کند که شما می خواهید . درست مثل بعضی از مومنین متعصب ، که جوان موبلند خیابانی را دستگیر می کردند و با زور به مجلس دعای کمیل می بردند و می گفتند اینجا بنشین و آدم شو . حکایت صداو سیمای مطلوب شما نیز چنین شده است که اگر دریک مناسبت محزون مذهبی ، یک خانواده غلیظ مذهبی را محکوم به تماشای برنامه های صداوسیما کنیم ، حتما در پایان همان روز ، به افسردگی مزمنی دچار خواهند شد که از خیر خیلی چیزها خواهند گذشت . در اینجا می بینیم صورت ظاهر که اطاعت از فرامین شماست ، بر آورده شده ، اما محصول بجای مانده ، جز خسارت هیچ نیست . انباشت مورد به مورد این دستورها و اطاعت ها ، همین وضعیت متداول اخلاقی جامعه را رقم زده است که تزویر و ریا ، به امری مرسوم به بدنه فرهنگی کشورما رسوخ کرده و برای خود جایگاه و آدابی پرداخته است . قصد من از ورود به این مقدمات ، پی ریزی مسئولیتی است که شما بر دوش مسئولان ما سوار می کنید و خود را از نتایج آن فرامین و خواسته ها مبرا می دارید . نیک تر از حقیر به یاد دارید که امام راحل در یکی از سخنان خود به مسئولین فرمود : اگر ازمن برای شما توصیه آوردند ، بکوبید به دیوار . این سخن ناظر به فاجعه ای بود که به جان جامعه ما رسوخ کرده بود . حضرت آیت الله مکارم شیرازی ، این سخنان را از آن روی با شما می گویم که جناب عالی از قدیم الایام ، به نو آوری در کتابت و محاجه با سایر نحله های فکری علاقه مند بودید . به همین دلیل از شما انتظار دارم که با یک کلمه متداول ، مثل حرام است و مجاز است ، به این مسئله مهم فیصله ندهید . اطمینان دارم برخی از منتسبین شما چه بسا فریاد بر آورند که این خائن ( یعنی نویسنده این نوشتار ) می خواهد دست علما را از امر و نهی که ذاتی کار و شان هر عالمی است کوتاه کند ، که در پاسخ می گویم : آرام برادر ، اولا ثابت کن که دل تو بیشتر از نویسنده این مطلب برای اسلام و مردم و اصلاح امورشان می سوزد ، ثانیا ، مگر من می گویم علما ساکت بنشینند و در کارها دخالت نکنند؟ من می گویم : بسم الله ، این وزارت ارشاد ، این صداو سیما ، این سازمان تبلیغات ، این وزارت خارجه ، این آموزش و پرورش ، در هر کجا که می خواهید دخالت کنید ، اصلا سکان هدایت همه این ها در دست شما ، بالاتر از این ؟ پس چه ؟ بله ، مهم بعد از این دخالت هاست که من می گویم : فلان عالم دخالت کننده ، باید مسئولیت و عواقب دخالت خود را بپذیرد . وقتی برسر یک کشور ، رهبری هوشمند می گماریم ، و برای هدایت جامعه در عرصه های مختلف ، مجلس اسلامی و دستگاه قضایی اسلامی و دولت اسلامی و شورای نگهبان اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت اسلامی و دیگر مناصب اسلامی قائل می شویم و مسئولیت ها را به آنان می سپریم ، حالا در این میان ، دخالت فلان مرجع در اموری که به واسطه مسئولین دفتر و ارباب رجوع خبردار شده ، درست مثل تشکیل انجمن اسلامی در حوزه علمیه فیضیه است . بسیاری از آشفتگی های صداوسیمای ما که گاه بجای دعوت مردم به اسلام ، آنان را فراری می دهد ، از همین دخالت ها ناشی می شود . این گردش کار روزانه ای نیست که به آن مشغولید . خطرهای درکمین ، همه ما را به تحرکی همه جانبه می خواند . موفق باشید ، یاعلی مدد .