تندیس عشق

روح خود را در محفلی ارام به قضاوت نشسته و در امتداد ان همه مصائب که برایش اعمال کرده ایم و بنحوی انرا رنجانیده ایم وصفت با برکت و پر از معنویت پاکی و بی الایشی را از وجودش گرفته و انرا برای سوختن در اتش گداخته شده از نابکاریها و ندانم کاریها شعله ور کرده ایم و از ساحت مقدس انسانیتش به دور کرده و در منجلاب وسوسه های شیطانی و غریزه های حیوانی غوطه ورش ساخته ایم و در یک کلام جفای سهمگینی را بر ان مستولی و بران ظلمی بناحق روا داشته ایم را نظاره گرم . 

ای انسانهای مکرم و ای موجودات به خدا نزدیک و از ان بدور :در ساحت تقدس به روح متعالی انسانیت  و دمیدن فطرت ذاتی انسانیت چه سخت راهی را باید طی کرد تا به وصالش نزدیک و از جوارش در استانه درگاهش تندیسی را از عشق به نظاره نشست .بطلان هر انچه انسانیت را به انزوا کشیده و در ورطه نیستی طی طریق می کند و نگاهش همچون لهیب پر حرارت گداخته هایی از اتش شعله ور در اطراف و اکناف دامن معصوم خلیفه الله را در برگرفته و انرا به سمت و سوی خود هدایت می کند تا از این وجود ذیجود دیو صفتی را سازند که دامنه گناهانش همه شمول شده و دستی را برای نجاتش دراز ننمایند و بدین سان است که اسفل السافلین در انتظار این موجود خواهد بود .ای دانایان برانید وسوسه جویان خناس را قبل از اینکه شما را برانند که انسان حرمتی معصوم گونه در پیشگاه یزدانش دارد .