سفیر امید(3)

درقسمت اول خاطرات چهار سال قبل از وقوع پیروزی انقلاب اسلامی را بیان کردم و تا آنجا رسیدم که در دو سال اول دبیرستان در رشته ریاضی و فیزیک دبیرستان اهلی ارسنجان دانشجویان دانشگاه شیراز برای تدریس دروس به ارسنجان آمده و فضای خوبی را برای روشنگری بوجود آورده بودند و از این جا ادامه خاطرات ...

اول و دوم دبیرستان را که گذراندم بدلیل سختی دروس ریاضی و فیزیک اکثر دانش آموزان به رشته اقتصاد تغییر رشته دادند و تعداد دانش آموزان برای تشکیل کلاس سوم ریاضی و فیزیک به حداقل رسید و بنابراین آن دبیرستان که تنها دبیرستان شهر و یا به عبارتی بخش ارسنجان بود کلاس را تشکیل نداد و بنده و آقای ذوالقدر خادم الحسینی (( فرزند حاج احمد آقا که قبلاً فامیل ابراهیمی را داشتند لیکن بدلیل مراجعه پدر ایشان در گذشته به جمال آباد جهت تشکیل کلاس آموزش قرآن (بنام مکتب خانه) با فامیل خادم الحسینی آشنا و از دینداری واصالت و .. این فامیل خوشش آمده بود به خادم الحسینی تغییر کرده بود )) بعلاوه آقای عبداله رضایی که درحال حاضر شهردار شهر ارسنجان و قبلاً در پست های مدیرکلی ادارات کل آموزش فنی وحرفه ای استان های تهران و کهگیلویه و بویراحمد و مدتی نیز فرماندار و رئیس آموزش و پرورش شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان بودند و با آقای زین العابدین موسوی که از فرزندان سادات ارسنجان هستند و از خانواده های بسیار مذهبی و مسلمان اصیل می باشند ، برای ادامه تحصیل به شیراز رفتیم و هر چهار نفر در دبیرستان نمازی شیراز ثبت نام کردیم شیرازیها می دانند که این دبیرستان بهمراه دبیرستان شاهپور ( یا ابوذر فعلی ) از دبیرستانهای مستقر در مرکز شهر شیراز و با سطح آموزش بسیار بالا هستند در هر حال در این دبیرستان که در مجاورت فلکه
شهرداری شیراز و جنب دادگستری کل استان در مجموعه زندیه واقع و از طرفی نیز به هنرستان نمازی محدود می شود که با بیمارستان نمازی همه از جمله موقوفات مرحوم نمازی از رجل بسیار مؤثر شیرازخدایش بیامرزد  می باشند ، بوده است اگرچه بعدها آقایان ذوالقدر خادم الحسینی

و عبداله رضایی و زین العابدین موسوی تاب و تحمل و طاقت دوری از پدر و مادر را نداشته و به سرعت به ارسنجان و نهایتاً در همان رشته اقتصاد به درس ادامه دادند لیکن بنده در این کلاس با شخصیت مذهبی و دوست داشتنی و جاویدالا ثر شهید سید محمود حسینی از سادات بنام ارسنجان و برادر مرحوم سید حسام حسینی هم کت وهم کلاس شدم و این انسان شریف در زمانهای بعد شهد شهادت را برای بقاء دین و مکتب و مذهب و صیانت از مرز و بوم این کشور نوشید که یاد و خاطراتش همیشه زنده و جاوید و خداوند روح ایشان را با شهدای گرانقدر و والا مقام کربلا محشور سازد . در هر حال دانش آموزان شیرازی همچون آقایان راستی ، رهنما ، شهید جاوید الاثر مرتضی انفعالی ، آقای ایزدی ( که از نخبگان کلاس بودند و در حال حاضر در صنایع الکترونیک نیروی مؤثری می باشند اصالتاً ا زاهالی خرامه فارس هستند ) و آقای خداکرم لرپور از بچه های مرودشت که بعدها بنام صدوقی تغییر شهرت داد و در حال حاضر در روستای بارز آباد منطقه رامجرد مرودشت زندگی و کشاورزی می کنند و آقای خیر و .... تعدادی حدود 30 نفر بودیم که در این دبیرستان هم یکی از روزهای درس انگلیسی یادش بخیر و اگر در این جهان مادی نیستند خدایش بیامرزد آقای فلسفی از دبیران مبرز و فعا ل در درس زبان انگلیسی بودند که ما را به بهانه آشنایی بیشتر با محاوره و مکالمه زبان انگلیسی به آدرس رادیو بی بی سی ( BBC ) راهنمایی کردند که از فرصت استفاده کردند و دانش آموزان اهل سیاست ساعت هشت و ربع کم را نیز عنوان کردند گرفتن موج رادیو بی بی سی در سال 1355 همان و شنیدن اخبار و تفسیرهای ضد حکومتی نیز همان و بنابراین این آغازی بود برای ایجاد فضایی دیگر در مبحث همراه شدن با انقلاب که دیگر داشت جنبه عمومی پیدا می کرد و همه گیر در کشور ایران شده بود .

ادامه مطلب را با اجازه دوستان در قسمت بعدی خواهم آورد .