اندیشه

انسان بعنوان  اشرف مخلوقات و جانشین بحق خدا بر روی زمین را وجه تمایزی است که وی را از سایر جانداران متکاملتر و به خالق نزدیکتر میکندو بدون شک هم او را در گاه زمانی به درجاتی از حقارت و نا اهلی می رسد که همچون دد منش ترین جانداران به نزول و قهقرا میرود و بنابراین علیرغم همه حسنات و وجنات گاه انچنان بیچیده میشود که جایگاهی جز اسفل السافلین نمی یابد لیکن چه میشود که این جاندار را همه کائنات به ستایش برداخته و از ان در هراسند و این مخلوق در همه شرائط سعی در متناسب کردن وضعیت با هرانچه مورد دلخواه خود میباشد می کند و بدین سان تفاوتی است او را با سایرین که با استعانت از داده ها و نعمت های بیکران الهی که ارجح برهمه انها تعقل و اندیشه  است از قبل کرده های دیگر موجودات سعی در استقرار ارامش در سهل کردن  زندگی برای خود بر می اید ؟  

سیر تکاملی این جاندار نشاندهنده در ک وشعور والای اوست واز دیرباز درصدد فائق امدن بر مشکلات و سختی هاست و با اندیشه کردن خود را درانچنان مسلح به امکانات فزاینده و به روز میکند تا رنجی را متحمل نشده وبراحتی ادامه حیات دهد و در این میان حریم سایر جانداران را نیر رعایت نکرده و همچنان به بیش تازی خود در عرصه های مختلف که گاه به تنگ کردن عرصه برای سایر مخلوقات نیز منتج می شود ادامه میدهد و از انجمله میتوان به تجاوز به حریم منابع طبیعی و در هم گسستن اکولوژی طبیعی و حیوانی اشاراتی داشت و بنابراین نگاه انحصاری به خود و لحاظ نکردن ارامش همگانی در خصوص سایر جاندران را بنظر عاقبتی ناخوشایند در اینده برای جهان هستی است و انتظار اینکه در این وادی حداقل به انچه با فکر خویش بنامهایی همچون صیانت از متابع و امکانات نامگذاری کرده و درون ان واقع میشویم به دیده واقعی و عملی نگریسته و عمل کنیم تا فرداها را برای فرزندانمان و اینده را برای ایندگان به ارث بگذاریم .