تمنای طبیعت

یکشنبه عصر را به دعوت سفرکرده از تهران و عاشق و مأنوس با طبیعت خدادادی علیرغم خستگی مفرط زائیده از کار روزانه که بشدت مرا آزار می داد عازم سفری کوتاه تفریحی شدیم در حقیقت بدلیل مشغله کاری زیاد و عدم فرصت مناسب در تجدید قوا و روحیه افزائی این مسافرت ضرورتی انکار ناپذیر بود و در حین و بعد از سفر دعای بسیار به بانی و باعث آن کردم لیکن در مجموع سفر ره آوردی بس شوک آور برایم داشت چراکه زنگها را حداقل برایم بصدا درآورد که ای غافل از همه جا ، نمیدانی که چه برسر همنوعان خواهد آمد چرا ؟  

حال برایتان شرح مختصری را می آورم و بیشتر هدفم از این عنوان تمنای من از ساحت مقدس انسانهایی است که خداوند متعال هنوز برایشان حرمت قائل است ودر درگاه باریتعالی روسفیدند و گردملال آور نفاق و کینه توزی و رشک و حسد و ... در جامعه به چهره معنویشان خطور نکرده و می توانند با تضرع از درگاه الهی بخواهند که بندگانش را رحمت و واسعه ای مشمول کند آری حکایت سفر من و دوست عزیزم به آبشار بسیار زیبا و چشم نواز مارگون واقع در شمال شرقی شهر سپیدان فارس است که بر سر حد و حدود و ثغور آن هنوز بین همشهریان شیرازی و یاسوجیم دعواست و همین چند روز پیش بود که در روزنامه امید مردم (( یومیه یاسوج )) نقل از آقای پردل که تاچند روز پیش رئیس شورای شهر یاسوج بود و دو یا سه روز بعد از این با آوردن تنها یک رأی  از هفت رأی از ریاست برکنار شد آمده بود که : (( ابشار مارگون متعلق به استان کهگیلویه و بویراحمد است ))

در هر حال پس از طی مسافتی 45 دقیقه ای که از مناظر طبیعی بسیار زیبای جاده یاسوج کاکان و از مجاورت بیست اسکی زیبای دنا و منطقه کاکان با آن چشم انداز جالب و باغات سیب و عشایر نشین که می گذریم وارد سه راهی سپیدان – یاسوج – آبشار می شویم و از این منطقه جاده پر پیچ و خم 15 کیلومتری را که عبور می کنیم به روستای مارگون می رسیم تا یادم هست این مطلب را عنوان کنم که در داشتن مارگون البته از نوع روستایش هم کهگیلویه و هم فارس مشترک هستند چرا که در منطقه لوداب و زیلائی که از محرومترین مناطق استان کهگیلویه وبویر احمد است نیز روستایی به نام مارگون وجود دارد لیکن بدلیل محرومیت و پرت بودن از جاده اصلی شاید هر دو سال هم یک نفر به آنجا مراجعه نکنند و جالب اینکه بنده صبح را برای بازدید از شعبه مارگون که تنها بانک مستقر در منطقه می باشد که همه امورات بانکی سه بخش منطقه روی دوش همکاران بنده است را به این مارگون رفتم و عصر را به مارگون فارس و اگرچه به لحاظ مناظر بکر و طبیعی هردو قابل توصیف هستند لیکن تفاوت مارگون فارس و مارگون کهگیلویه و بویراحمد مراجعات مردم شهرنشین است که حداقل برای بازدید از آبشار هفته ای دو هزار نفر را به سمت خود می کشد خوب بسنده کرده و زیاد حاشیه نروم به محض پیاده شدن در پارکینگ اختصاصی ناگهان با نگاهی به آبشار که در فاصله حدود ۵/۱کیلومتری از پارکینگ واقع است متوجه کاهش چشمگیر میزان آب شده و از این وضعیت شدیداً دچار نگرانی و استرس شدم و با صدایی ناشی از تعجب دوستم که برای اولین بار آنجا را می دید گفت چه شد ؟ و من جریان را بیان کردم اگرچه با حضور در محل آبشار همراه من بسیار شاد و خندان و راضی از این سفر بود لیکن من درفکر که ما را چه می شود و آینده پرمخاطره این خیل عظیم جمعیت را چه می شود و بنظر میرسد اگر خداوند متعال فرجی نکندو رحمانیت و کرمش را مشمول نکند علاوه بر انسانها ، گیاهان و جانوران و احشام و درختان و ... نیز به هلاکت نزد یک شده و بنابراین در محل آبشار بسیار زیبای مارگون شاهد نگاه ملتمسانه درختان سر به فلک کشیده که بشدت برای آینده خود نگران و مضطرب بودند ، بودم که با زبان بی زبانی از انسانها که بدلیل اشرفیت در خلقت به خداوند نزدیک و مقر بند می خواستند  که دعا کنند تا این پدیده شوم خشکسالی از ایران عزیز رخت بر بسته و شرائط به حالت عادی و پر بارشی برگردد بنابراین بازهم از کلیه عزیزانی که در نزد خداوند حرمت داشته و مقرب به درگاهند تمنا دارم که از خداوند رحمان خواستار تجدید نظر شده و بندگان و طبیعت را مشمول کرم و سخاوت خود کنند انشاالله.