واما..............ای مادر اشکهایت را......

کاش میشد ابرها را تیره کرد  

در دل شیران بیشه رخنه کرد 

کاش از عشق وحقیقت واژه ای 

همچو نان در سفره ای بی بیله کرد 

من برای لحظه ا ای افسرده ام   

کاش میشد افسرده ها را بیمه کرد  

................. 

شاید باورتان نیاید ولی قسم به روح شهیدی که ماجرایش را برایتان خواهم گفت باورتان اید که اگر قادر به حفظ کلام بودم قطعا در این مقاطع حساس از تاریخ کشورمان که همه را جو و احساس روزهای انتخاب و تعیین سرنوشت فرا گرفته دم فرو بسته و همچون گذشته های عمر خویش که در دل درد بسیار نهان کردم تا از دست این فضای بشدت حزن اور نجات بخشم و لحظاتی را برای مردمم و در جهت توسعه کشورم فرصت سوزی نکرده و با همه خلوص وتعهد وحداکثر تلاش را بدون توجه به هر انچه ناملایمات و چالشهای بیش روست کا ر  کنم تا بلکه به سهم خود از اینهمه نعمت خدادای که در دسترسمان قرار گرفته لیکن نتوانسته ایم در حد و قواره ملت قدرشناس ایران از ان استفاده کنیم  استفاده کرده و سهم خود را به مام میهن ادا کنم دوستانی که بنده حقیر را از نزدیک شناخته و با روشهای مدیریتی و اخلاقیم اشنایی دارند میدانند که در همه اوقات و لحظات دل در گرو رشد و تعالی وطن داشته  و بدور از هرگونه جناح بندی سیاسی که شاید بتوان بجرا ت گفت که بیشتر ین  اسیب را به این کشور وارد کرده و هر روز نیز متاسفانه بشدت ان افزوده میشود  تلاش کرده ام تا از ظرفیت و توان موجود در حیطه و حوزه اختیارات و تعهدات خود استفاده کنم بنابراین اگر در این ایام که رسانه ملی د ر حال انتشار دیدگاه ها و نظرات نامزدهای انتخابات است این متن را ارائه میکنم خداوند را شاهد میگیرم که هیچ گونه نظری بر رد و یا تائید کاندیدی نداشته و صرفا این مطلب در راستای ملاقاتی است که لحظاتی بیش با مادری فهیم و زجر کشیده داشته ام و حداقل اقای مرادی که از افراد همکاری کننده با اداره ماست و از بخش خصوصی است ناظر براین ملاقات بوده اند در هر حال مدتهاست که این مادر بزرگوار که از محرومترین منطقه استان کمتر توسعه یافته ما بنام بهمئی با طی طریقی به مسافت 350 کیلومتر انهم در گردنه های خطرناک برای ادای دینی که در سالهای گذشته دریافت و موفق به برداخت ان نشده و مشمول جریمه ای شده که توان این خانواده را در اعاده ساقط کرده به بنده مراجعه و اگرچه تصمیم به بخشودگی جرائم تاخیر تسهیلات ایشان که معادل سیصد هزارریال میگردد گرفته ایم لیکن وضعیت خانوادگی و بیماری سایر فرزندان ایشان که یکی از انها نیز به بیماری روانی مبتلا شده بنحوی است که قدرت تهیه مابقی وجوه را نداشته و در مدت نیم ساعتی که حقیر افتخار میزبانی از ایشان را در محل کار داشتم بجرات میتوانم بگویم که بیست دقیقه انرا اشک ریزان به درد دل من افزود و زمانیکه دردهای بیان شده را با مناظره نامزدهای محترم انتخابات مقایسه می کنم بشدت متاثر از این فضای ناهمگون بر کشور عزیز م میگردم و از صمیم قلب ارزو میکنم که خداوند منان سرنوشت مارا بشکلی رقم بزنند که بتوانیم با استفاده از این  منابع خدادادی و نیروی انسانی خارق العاده موجود درکشور به اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی که خواست امام عظیم الشان و شهدای گرانقدر میباشد برسیم بدون شک توجه وبژه مردم به این مقطع مهم از تاریخ ایران عزیز می تواند یار ی ر سان  اسلام برای تحقق اهداف عالیه ای باشد که ائمه اطهار برا ما بعنوان بیروان راستین ایشان تعیین فرموده اند .