اجر ومزد زحمات

مدتی است که سعادت این را نداشتم تا دستی به نوشتن باز کرده و هرانچه در دل دارم برای دوستان خواننده این پایگاه بیان کنم و بارها امدم تا به کتابت نشسته ودل از هرانجه هست تهی کرده و شما را نیز برای مدتی اندک سرگرم کرده و در این وادی گاه برخی از شماها با نوشته ها موافق و گاه مخالف و هرچند ازادی کامل در این دنیای مجازی حاکم تا هرانجه هست بیان و هرانکه هست بخواند و از نوشته ها با نگاه خویش تحلیلی مختص خویش داشته باشد لیکن نمیدانم چرا نوشتن علیرغم تمایل و داشتن توان در این چنین مکانهایی اینقدر سخت است و زمانیکه وبلاگ دوستان دیگر دنیای مجازی را میخوانم گاه غبطه خورده و ارزو میکنم من نیز رسای لازم را برای کتابت هرانچه در دل دارم داشته تا دست به نوشتنی را اغاز کنم تا در این وانفسای زندگی ارمشی را بر همه وجود چه جسمی و روحی و روانی حاکم کنم لیکن بازهم ................... 

علیرغم اینهمه مطلب که میتوان بدان پرداخت و از انها نوشت بنظرم رسید ماموریت دو روزه بازدید از مزارع و باغات ولایت را در اینجا بیاورم اگرچه میدانم جایی نیست تا با قرائت ان دردی از کسی درمان شود لیکن حداقل کم کردن باری است از دوش و کاهش دردی است از دل نگران خودم که چرا که با اینهمه صحبت و دفاع و ...بازهم در برخی از جوامع علی الخصوص جوامعی همچون کشاورزی دادخواهی وجود نداشته و چه حقوقی که براحتی تضییع شده و علیرغم وجود اینهمه اتحادیه و .. بازهم انچه البته به جایی نرسد فریاد است . 

بارها در عرصه سیاست که جلودار رسیدن به عرصه های خدمتگزاری و قدرت است و بسته به نگاه هایی که بدین عرصه میشود برداشتها نیز متفاوت است بحث مهم رسیدگی به امور تولید کنندگان در قاموس کاری همه نامزدین عرصه های مختلف قرار گرفته و شعارهای بسیار دلچسب و دهان پرکن عدالت محوری بر لسان همه جاری و ساری و به دیده ترحم بر خیل عظیم کشاورزان و مشاغل وابسته نگریسته شده لیکن کمتر مشاهده گردیده که این نوع الفاظ راهی به واقعیت باز کرده و گرهی از مشکلات عظیم این قشر محروم و زحمتکش را بگشاید وبنظر میرسد که قشری که بیشتر زحمات را در کار و تلاش روزمره برای ارتزاق اعضای خانواده انهم در کمترین سطح تحمل کرده و با تلاشهای زائدالوصف سعی در قطع وابستگی کشور از اجانب میکند و برای تحقق شعار محوری و اصلی انقلاب که همانا استقلال و ازادی و جمهوری اسلامی است از همه توان و توشه خود استفاده میکند همانا کشاورزان و روستائیانی هستند که در بدترین شرائط بیشترین فشارها را تحمل میکنند و بنابراین با امید به حمایت سیاستگزاران وی کارند و پرورش میدهند و برمی دارند لیکن در حساسترین لحظه زندگی و در گلوگاههای کاری علیرغم تنتظار هیچکس را بفریاد رسی خود نمی بینند

میخواهم از بحث مهم حقوق افراد سخن بمیان اورم انهم با تاکید بر حفظ حقوق کسانی که در گرمای مهلک تابستان و در سرمای استخوان سوز زمستان باید در مزارع و باغات خود تلاش کرده و در واحدهای دامی خود به حشر ونشر حیوانت شاغل تا در پناه ان قطعه ای نان را برای اهل و عیال خود که تمامی افراد جامعه ایرانی را تشکیل میدهند تهیه کنند و با اقتدار در صحنه حضور داشته باشند .

اری سخن از تولید است و بازاریابی و قیمت گذاری و حتما سختیهای تولید را همگان مطلع و بران وقوف کامل دارند با این وجود هیچ محکمه و یا سرپناهی نیست تا در وانفسای تجارت دست تولید کننده را گرفته و بویژه روستائیان را به حقوق حقه خود برساند بنابراین لازم میدانم که برای روشن شدن مطلب مثالی بیاورم : 

اصولا تولید سختیهای خاص خود را دارد و چه انکه در روستا باشد و امکانات اندک و در این فرایند با همه سختیها محصول بدست ایدو حالا برای فروش باید دست در دامن بنگاه شد و در این جاست که بدلیل عدم وجود اتحادیه و یا تشکیلاتی که بتواند بخوبی از تولید کننده حمایت کند دستمایه های تولید کننده را به یغما برده و سود سرشار همه زحمات و تلاشهای شبانه روزی را عده ای که در سایه سار و خنکای جامعه با امکانات فراوان به زیستن مشغولند براحتی به جیب میزنند و از زحمات این بی پناهان کاخها را ساخته و کوخهای انها را ویران تر می کنند بدلیل سنخیت شغلی با این قشر معظم گاه دیدارهایی را داشته ام و درد دلها را شنیده ام و با دیدگان خود مشاهده میکنم که محصولات را با قیمتی معادل یک دهم به واسطه و دلال داده و سود سرشار این تلاش را دیگران برده اند جند روز پیش ماموریتی داشتم به پایتخت و در میوه فروشی قیمت انگور را پرسیدم و هاج و واج ماندم چرا؟ 

در باغ بهترین محصول را با قیمتی نهایت پنجهزار ریال به فروش میرسانند و در ابندای خیابان وصال از انقلاب در تهران همین محصول به قیمت سی و پنجهزار ریال ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شاید باورتان نیاید ولی خود میتوانید امتحان کنید و.................محصولی دیگر که : 

این روزها گوجه فرنگی را به قیمت یکهزاروسیصد ریال در مزرعه بفروش میرسانند و در فروشگاهی در کیش خودمان در سفری قیمت دوازده هزار ریال و .................... 

امروز تولید کننده گلخانه داری به ملاقات امد بود و گفت همین دیشب از گلخانه خیار اوردم بمیزان یکصد کیلو و در میوه فروشی از من به ازا ء هر کیلو چهار هزار ریال داده شد و هنوز انجا را ترک نکده بودم که دیدو قیمت نه هزار ریالی را اتیکت خوردو در معرض فروش قرار گرفت و.......... 

و یادم به : 

لیس الانسان الا ماسعی افتاد . 

شما چه نظری دارید؟ 

................................