روزها یکی پس از دیگری میگذرد وانسان غافل از هرچیز و بدون توجه به هرانچه در محیط اطراف اتفاق می افتد سر را به زیر انداخته و بدون هیچ دغدغه ای به گذران عمر مشغول است وغافل از اینکه فرصتی را که خداوند برای زندگی فراهم کرده است باید قدر دانست و برای استفاده مطلوب از ان لحظات را گرانبها دانست واما امروز به تنهایی در حال انجام سفری بودم در مسیری که سالهای نه چندان دور برای حضور در جبهه های جنگ با دغدغه بسیار انرا طی میکردم گفتم نه چندان دور چرا که بسرعت در حال گذر است شاید باورتان نشود وقتی به این سادگی این جمله نه چندان دور را به زبان می اورم دوستانی حدس یک و یا دو و یا نه اصلا ده سال را به مخیره خطور میدهند لیکن نه؛ نه چندان دوری که بالغ بر سی سال تمام از ان میگذرد دقیقا سال ۱۳۵۸ در اغازین روزهای جنگ در منطقه اهواز را می گویم که چو سان باد گذشت و خود عمری بود ؛اری مسیری را که امروز برای حضور در مراسمی در شهر دوگنبدان میگذرانیدم قسمتی از مسیر شیراز به اهواز بود که بارها انرا طی کردم و امروز در حالی ان مسیر را عبور میکردم که در ذهنم خاطرات ان دوران را مرور میکردم خاطراتی که مملو از شهامت و جرات و توان و....برای مقابله با دشمنان خاک ما بود . در همین حین اتومبیلهای روبرو را مشاهده کردم که در جاده نوراباد به دوگنبدان با چراغهای خود بنظر علائمی را ردو بدل میکردند و زمانیکه مسیری را پیمودم متوجه حضور اتومبیل پلیس راه در قسمتی پنهان از مسیر شدم و انگاه پی به انجام این کار توسط اتومبیلهای روبروئی شدم که تعدادشان نیز بسیار بود و نزد خود پرسشی را مطرح کردم که اگرچه داد و سخن از احترام به قانون میزنیم ولی علنا قانون گریزی خویش را در مسیری با مخاطرات زیاد به منصه ظهور و بروز میگذاریم و حال از شما سوال میکنم بنظر شما دلیل اصلی متوسل شدن به اینکونه اعمال در رفتارهای خود را چه میتوانیم عنوان کنیم ؟ رفتار های ...................؟ از شما دوستان و خوانندگان عزیز خود خواهشمندم که اگر صلاح دانستید در این بحث مهم مشارکت کنید . |