سعدیا مرد نکونام.........

ماندگاری را واژه ای است زیبا که با مرام و مسلک و مشی رادمردان عرصه های مختلف در گیتی عجین شده است تاریخ بشریت را شاهد و کواهی است بر امدنها و رفتنها و چه بسیار امدنها و رفتنهایی که به پشیزی نیرزیده و چه رفتنها که هنوز مانده اند و بر تاریخ گواهی داده اند و شهادت و گواهی دادن با ارزش ترین وجهه ای است که نصیب انسانهایی میگردند که معرفت را بخوبی لمس کرده و با دانش و تلاش نام خویش را بیادگار گذاشته اند . 

فروتنی و تواضع وخوش مشربی و ادب در معاشرت و اراده در رفع مشکلات جامعه علی الخصوص قشر ضعیف و مستمند از انجمله صفات بارزی است که در جوهره وجودی همه افراد مستتر نشده و شاید به بروز و ظهور نرسیده باشد ولذا حضرت شیخ شیراز با شعری کمالات رادمردان را به نمایش گذاشته تا همانهایی که نام و یادشان در اذهان عمومی به ماندگاری رسیده نتیجه تلاشها و کوششهای شبانه روزی خویش را دیده و سایرین به ارزش اعمالشان پی برده باشند: 

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز  

مرده انست که نامش به نکویی نبرند 

قصه دانش و اموزش توام با تربیت و بیداری مردمی که در کوهستانها و بیابانها با گله و رمه خویش به توان اقتصاد این اب و خاک کمک کردند و حقشان بود که با سواد شوند و در جامعه چهره شوند وبدینسان او امد تا این صواب عظیم را نصیب خود کند ............... 

اری مردی از تبار ایل و عشایر   بهمن بیگی که روحش شاد و قرین رحمت واسعه الهی ....... 

ومابقی را از مطلبی در همین خصوص ملاحظه فرمائید  

در گذشت این مرد را به همه علاقمندان تعلیم و تربیت و عشایر ایران زمین تسلیت و تعزیت عرض میکنم . 

محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش عشایر در ایران، صبح شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ (اول مه ۲۰۱۰) در سن ۹۰ سالگی در شهر شیراز درگذشت.

آقای بهمن بیگی که از مدتها پیش بیمار بود، صبح شنبه و بر اثر عفونت ریوی در بیمارستان کوثر شیراز از دنیا رفت.

محمد بهمن بیگی در سال ۱۲۹۹ در ایل قشقایی و به گفته خودش "در چادری در فاصله لار و فیروزآباد" به دنیا آمد. پدر او از جمله سران عشایر بود که در پی سیاست تخته قاپو کردن (یک جا نشین کردن) عشایر در اوایل قرن خورشیدی حاضر به تهران تبعید شد و محمد بهمن بیگی نیز به همراه او به تهران آمد.

او در تهران به مدرسه رفت و سپس در رشته حقوق در دانشگاه تهران مدرک لیسانس گرفت.

آقای بهمن بیگی در سال ۱۳۳۱ با تاسیس اولین مدرسه عشایری در داخل ایل برنامه آموزش عشایری را پایه گذاری کرد.

آقای بهمن بیگی از آن زمان به بعد شخصا این موضوع را پیگیری کرد و با سرکشی به مدارس مختلف عشایری در ایل های مختلف و تدریس در آنها، این برنامه را گسترده تر کرد.

آقای بهمن بیگی همچنین دانشسراییی مخصوص تربیت معلم برای مدارس عشایری تاسیس کرد.

با انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران، آقای بهمن بیگی مدتی به دلیل آن که برنامه هایش پیش از انقلاب در قالب برنامه های دولتی اجرا می شد، به اتهام همکاری با رژیم پهلوی تحت تعقیب بود.

او مدتی در تهران زندگی مخفی داشت  اما بعد از مدتی این اتهامات از او رفع شد.

آقای بهمن بیگی در دوره بازنشستگی عمدتا به تدوین تجربیاتش در قالب کتاب های خاطرات مشغول بود.

محمد بهمن بیگی کتاب "عرف و عادت در عشایر فارس" را در دهه ۱۳۲۰ شمسی و کتاب های "بخارای من، ایل من"، "اگر قره قاج نبود"، "به اجاقت قسم" و "طلای شهامت" را در دوره بازنشستگی اش بعد از انقلاب ایران منتشر کرد.

در بعد از انقلاب نیز چند مراسم برای تجلیل از آقای بهمن بیگی برگزار شد.

بسیاری از کسانی که کودکی خود را در پنجاه سال گذشته در یکی از ایل های ایران گذرانده باشند، قاعدتا محمد بهمن بیگی را می شناسند و خاطرات خوشی از او دارند.

تعدادی از شاگردان آقای بهمن بیگی هر سال روز معلم به دیدار معلم سابقشان می رفتند، اما امسال معلم قدیمی عشایر درست یک روز قبل از روز معلم شاگردانش را برای همیشه ترک کرد.