گرگر

تولدم در روستایی بود که از همان ابتدا با رنج و مشقت زیاد همراه بود ورحلت پدر در کودکی به درازای درد و رنج افزود تا با استخوان و گوشت خویش درد را تحمل کرده و بر گرده جامعه همچون برخی افراد نشینم و خود راه دراز به امال رسیدن و دنبال کردن امورات را تا رسیدن به اهداف پی گیرم روز وشب در بدترین شرائط طی شد و سال به انقلاب رسید ۱۳۵۷ تبلور عینی اراده مردان خدا که برای حیاتی مجدد دست تمامی طاغوتیان و زشت خویان را از دامن ملتی فهیم ودردمند کوتاه کردند و بدینسان قرابتی بین روستا و شهر بوجود امد عدالت روی خوش خود را به امت نشان داد و فقر و دولتمندی دست در پنجه کردند تا عدالت بر ستمگری پیشه گیرد و مردان جاویدی در این بین برقرار و استوار بمانند. اری تلاش مستمر همه مردان خدا که دست در دست هم داده بودند ببار نشست ووعده الهی در کتاب پرفروغش نمایان گردید: 

ونرید انمن علی الذین استضعفو فی الارض نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین .  

اری میگویند سود سفر سلامتی است لیکن سفر در طول عمربا برکتی که هدیه خداوند به بندگان مخلصش میباشد کسب تجربه و شناخت راه درست و ممیزی هنجارها  از ناهنجاریهاست وبجرات میتوان گفت این هدیه با برکت را رب متعال به همه عطا نکرده و سعادت پیدا کردن انرا نمیدهد ولذا سعی و تلاش باید براین اساس باشد تا معنویت وجودی در فضای عطر اگین دیانت و تقرب به درگاه باریتعالی را کسب کرد و بدین سان خود را در کسوت بندگان ناب قرار داد اری تحمل درد و رنج برای رسیدن به معشوق اصلی اساسی از زندگی بنی بشر است وخوشا انانکه این طریقت را طی کرده و در کنف خالق یکتا قرار گرفته اند. 

پس از ماهها دوری از همکاران خوب خودم در هفته گذشته فرصت را مغتنم شمرده و دیار گرمسیری استان کمتر توسعه یافته کهگیلویه و بویر احمد را زیر سم راکب دوران تجدد قرار دادم و سعادت دیدار یار یافتم در این میان با تلاش و کوششی که در سالهای قبل صورت گرفت خداوند توفیق افتتاح و راه اندازی شعبه ای از بانک را در منطقه محروم قلعه رئیسی عطا کرد که دوستان در مطالب قبل خاطرات سفر اولم را به این دیار در همین وبلاگ ملاحظه کرده اند لیکن در مدتی که در خدمت بوده و سعادت سفر به این دیار را داشتم اگرچه سعی بر تعمق در نوع زندگی و رفتارهای مردم خوب ان دیار را داشتم متوجه ژرفای زیستن توام با قناعت این عزیزان نشدم تا مدتی را که در بستر بودم از محافلی که با تعمد و بهانه جویی مسائل را دنبال میکنند پی به وجود ابزاری بنام گرگر در عبور از رودخانه گردیم و بسیار دوست داشتم تا بدون هیچگونه حاشیه ای انرا رویت کرده و از نزدیک ببینم تا ان روز موعود فرارسید اگرچه این ابزار در شرائطی بهانه هایی برای افرادی شده بود لیکن شخصا دوست داشتم واقعیتها را از نزدیک رویت کنم ولذا در سفر اخیر گرگر را از نزدیک دیدم وشاید بتوان خدای را شکر کرد که در این اثنا توجه مسئولین به وجود اینگونه زیستنها در جامعه ای گردیده تا در پس رفع محرومیت از انها برامده و برای نجات از این وضعیت انها را در راس برنامه های خویش قرار دهند. 

پس از این بازدید بود که وظیفه نقل و انتقال پیاده هایی را بعهده گرفتیم تا شاید با جابجایی انها اندکی از بار مضاعف ناشی از زندگی سخت انها را کاسته و با ایشان همدردی کنیم . 

اری انجا قلعه دختر است و مناطقی که توجه بیشتری را نه تنها از سوی مسئولین دلسوز بلکه سایر همنوعانی که در دیار برخوردار به زنگی مشغولند می طلبد. 

تصاویری از این وسیله تهیه شده که در اینده انها را خواهید دید.