سال 2009میلادی نیز اغاز شد و رفته رفته می رویم تا بدون هیچ ره توشه ای تازه از زندگی و از جمله بارش بعنوان مهمترین نعمت الهی در اقصی نقاط کشورمان زمستان سال 1387را نیز پشت سر بگذاریم در این مدت که از مهر تا امروز را سپری می کردیم چشمانمان به اسمان ابی خدادادی که در شهرهایی همچون تهران و....دود بسیار غلیظی ان را پوشانده تا ابی پاک اسمان مناطق محروم که اگر از بسیار جهات محرومند ولی حداقل اب و هوایی خوب را دارند دوخته ایم ابری نیامد و اگر هم امد همراه با امرش نبود و بدین سان حکایت خشکسالی چند سال گذشته نیز باز تکرار بر مکررات که حداقل نان جوین خود را از محل نزولات اسمانی در کشتزارهایی که با عرق جبین زحمتکشان کشاورز تولید میشود را بعنوان پشتوانه ای برای سفری طولانی به اهداف تعیین شده ای که بسرعت از ما فاصله می گیرند برسیم بنابراین این روزها را که باید شاهد بر ریزش برف و باران سپری کنیم به هر کجا که تماس می گیریم و یا میگیرند سوال میکنیم همه اظهار میدارند که هوای زمستان را همچون بهار دارند و این یعنی سختی در شرائطی که در اینده منتظر انیم و بهر حال سال را به پایان می بریم سالی که با نام نواوری و شکوفایی نامگذاری شد و در پیام نوروزی رهبری نیز بدان تاکید شد و الحق که پس از گذشت 30سال ازپیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی برای رسیدن به اهداف و ارمانهای بحق ملتی بپا خواسته و خسته شده از تبعیضات و ظالمیت حکومتی دیکتاتورباید که از چنبره روزمرگی و تکرار مکررات برای رسیدن به قله امال و اندیشه های انزمان که بسیار برایش زحمت و مرارت کشیده و خونها ریخته ایم و شهدایی گرانمایه و ارزشمندتقدیم کرده ایم رهایی یابیم لیکن چه علتی است که همگان و قریب به اتفاق مردم شریفمان بدان نیل و برای ان انگیزه ای را ندارند بنظر می رسد که این عادت و روزمرگی بلای خانمانسوزی شده است که همه ما را به قهقرا خواهد برد و در این میان نقش و ماموریت اصلی را اندیشمندان و دانش پژوهان و محققینی باید ایفا کنند که توسعه را در گرو نواوری بدانند و با این ایده و اعتقاد راه را برای ورود اندیشه های دیگر تا حد اپیدمی شدن ان برای تک تک افراد تشکیل دهنده این جامعه باز کنند ولی ایا این رسالت خطیر را ایشان بمعنای واقعی استنباط کرده و در راه ان از خود تلاش و کوشش مجدانه ای را معمول میدارند؟و این سوالی است که باید هرچه سریعتر بدان پاسخ داده شود چرا که در حالی که کشورهای توسعه یافته برای برنامه های تحقیقاتی و پژوهشی خود میلیاردها دلار را هزینه می کنند و نتایج خوبی را کسب می کنند ناگهان بحرانی چنان فراگیر تمامی انها را تحت الشعاع خود قرار می دهد که در هر کشوری نرخ رشد توسعه تحت تاثیر این پدیده قرار گرفته و تمامی برنامه های انها را مختل کرده و چندین وچندان بنگاه اقتصادی را تعطیل و تعداد بیشمار شاغلین را بیکار و ......واینجاست که باید چاره ای اندیشد که بر ما که بیش از 85درصد و بجرات میتوان گفت 90درصد اقتصادمان مبتنی بر در امدهای حاصله از نفتی است که تحت تاثیر بحران از 150دلار به 35دلار می رسد چه خواهد امد و سوال اینجاست که مگر قرار نبود اتکا به درامد نفتی را طی برنامه هایی نواورانه به صفر برسانیم و اسناد مختلف ناشی و متاثر از سند چشم انداز نیز اینها را مشی کرده و ابلاغ گردیده بود بنابراین سوال این است که کشور و جامعه را تولید ثروت به رشد و تعالی خواهد رساند و یا توزیع ثروت و... ؟
بنابراین تا بیشتر از این تحت تاثیر فضای حاکم بر تصمیم گیریهای استکبار با منشهای گرگ صفتانه و اهداف شیطانی نابودی مسلمانان قرار نگرفته ایم چاره ای از سر گسستن از روزمرگی و توسل به نواوری اندیشیده تا فرداها را غبطه بر امروز نخوریم و وجدانمان اذیت نشود انشاالله .
در محاورات اجتماعی بیان واژها و ردیف کردن کلمات و مدیریت چیدمان و جاری کردن انها از زبان برای یک یا چند نفر از همنوعان واطرافیان را سخنرانی و یا بیانات اطلاق میکنند و این کلمات و واژها گاه بسیار دلنشین و جذاب که شنونده را به وجد می اورد و گوینده نیز بسیار مشتاق و همانند عبارت :
مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق اورد
ایشان را ترغیب به ادامه افاضات کرده و اگر وی ید طولائی در سخن وری داشته باشد شاید مدتها به بیانات ادامه دهدبنابراین بسته به شرایط فرصتها را باید شناخت و برنامه ریزی برای هر کاری را در راس امور قرار داد با این مقدمه کوتاه در صدد هستم تا این بار با نگاهی معقول وارزش مدار به واژه اعتیاد بپردازم و عنوان کنم که همیشه اعتیادرفتار بدی نیست و در بسیار موارد هست که اگر انسان به چیزی علاقمند شود برکت نیز با ان به سراغ میاید و ان نوع بنی بشر را وادار به حرکاتی برای ارضای درون خود و خواسته مطلوب و احسنت خود می کند از انجمله اعتیادها اعتیاد به نگارش و تخلیه درون هست که خداوند متعال ابزاری را فراهم کرده تا بشر با ان درون خویش را از هر انچه بنام اعتقاد و افکار هست برای همنوعانش تخلیه کند که در اکثر اوقات این نوع تخلیه برای سایرین نیز میتواند کارگشا و تجربه و سودمند باشد و از انجمله همین وبلاگ نویسی است که خوشبختانه در مملکت مانیز طرفداران بسیار دارد و بر اساس انچه بنده شنیده ام که تائید و یا سقم انرا نمیدانم بالغ بر 60000وبلاگ تا مدتی قبل وجود داشته که علاوه بر سرگرم شدن اقشار مختلف علی الخصوص جوانان پر انرژی ما میتواند راهکار مناسبی برای هدایت قشر ساعی و جویای نام کشورمان باشد
امید که برنامه ریزان و سیاستگزاران کشور عزیزمان از این ابزار و امکانات خدادای بنحو شایسته استفاده و با هدایت نسل جوان بتوانیم در راه توسعه و تعالی وطنمان ساعی و تلاشگر باشیم .
خوب اجازه میخواهم که پس از گذشت بالغ بر 20 روز از حمله وحشیانه و تا دندان مسلح صیهیونیزم جنایتکار به مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین در نوار غزه یادی از شهدای این جنگ نابرابر کرده و برای ارواح طیبه این عزیزان که در راه اعتلای نام وطن واسلام جان خودشان را نثار کردند و حتی تعداد بسیاری از ایشان نیز از کودکان معصوم و بیگناه نوار غزه و مادران ستم کشیده انها بوده اند طلب امرزش و مغفرت وعلو درجات بکنیم .همانطوریکه بارها گفته شده تا دنیا دنیاست ظلم وستم وجود دارد و مظلوم برای اثبات حقانیت خود راهی را جز مبارزه و مقابله با ستمگر نداشته است در جهان امروزی استکبار با ترفند شوم مبارزه با تروریست چه بسیار مظلومانی را در راه رسیدن به هدف شوم وستمگرانه خود که همانا دست یازی به جهان و تحت سیطره در اوردن ان و استثمار و استحمار نوع بشر علی الخصوص کشورهای دارای درامد و فقیروارد عمل گردیده و جه بسیار مردان و زنانی که برای دفاع از حدود و ثغور وطن وائین و کیش و مکتب خویش جان را در طبق اخلاص نهاده و با همه وجود به صیانت از نام و یاد و مرزو بوم و ائین خود پرداخته اند وامروز نوار غزه ومردم مظلوم فلسطن نیز نمونه ای از جهاد حسین کونه ای است که در مقابل یزیدیان زمان خود به مقابله برخواسته اند و زهی شرم نفرین بر همنوعان و هم نژادان و هم زبانان زبون این ستمدیدگان که همچون قیام عاشورا که اب را بر خاندان ویاران امام همام بستند امرو ز رفح و معابر را بر این مظلومان می بندند و یاوری نیز وجود ندارد تا به فریاد این بی گناهان برسد .اری صدای طنین انداز مظلومان نوار غزه را که همچون عاشورا در ارض کرببلا از زبان مبارک امام حسین جاری شد که :
هل من ناصرا ینصرنی ؟
را نه مسلمانان و نه اعراب و نه حتی سازمانهایی همچون ملل متحد و..........حقوق بشر .و.....نشنیدند و متاسفانه خون انها بنا حق در صحرای غزه به فاصله ای اندک از کوفه و کرببلا و ......مشغول ریختن است . بازهم چاره ای جز نداو صدا و دعای همیشگی نداریم که :
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن و...................
خداوند به همه ما صبر عطا کن و ما را برای پا در رکابی اقا و سرور و امیدمان که در انتظارش شبها را به صبح و صبحها را شب می کنیم مهیا ساز . انشاالله
روزگاران را بسی شور و طرب در راه داشت هم به سختی همچنان سهلش که باز ارام ساخت .
دوروز است مهمانانی از دیار مشغله و ترافیک و هوای الوده و انسانهای از خود بیخود و یا بقولی الینه شده ها و...یا همان راحتتر بگویم تهران پایتخت را میزبانیم و ایشان امده اند تا امورات واحدهای کاری را در رابطه با مبحث بسیار مهم بهبود عملکرد مدیریتی بررسی کنند در توضیح این کار همین را بسنده کنم که پایش یا ارزیابی امور در حال انجام کمک شایانی را به مدیران برای ارتقاءکیفیت خدمات و توجه به دو اصل مهم تکریم ارباب رجوع و کارائی و راندمان بیشتر را در پی دارد بدین لحاظ چند سالی است که این روند را در مرکز ادامه و در پایان هر سال بررسی را انجام میدهند لیکن امسال با پیشنهاد اولیاء محترم سازمان پیش درامدی را برای این کار قبل از پایان سال مالی اورده اند و برای همین منظور همکاران امده و ما را نیز سعادتی شد تا در جوارشان راهی مناطقی از حوزه کاری شویم و برای این کار منطقه مارگون را در استان انتخاب کردند .این نکته را یادداوری کنم که برخی از دوستان با اوردن نام مارگون توجهشان به ابشار زیبا و دل انگیز و شادی اور مارگون جلب میشود که در مجاورت یاسوج و اگر چه جزئی از استان پهناور فارس است لیکن دقیقا مارکون مورد نظر من بر خلاف مسیر ابشار و نام روستایی است که بدلائلی نام شهر را گرفته و مرکز بخشی است در منطقه بسیار محروم بویر احمد که در مجاورت بخشهایی همچون لوداب و ذیلایی مرکزیت محرومیت را یدک میکشند و همین بس که واحد کاری ما با 6 نفر نیرو هر ماه باید پاسخگوی بالغ بر 5300نفر از مستمری بگیران کمیته امداد امام ره و مستمری بگیران بهزیستی باشند .با این مقدمه طولانی به اصل مطلب می پردازم که :
هر زمان که طی طریق این مسیر را باید انجام دهم روح وروان خود را برای مبارزه ای بسیار عذاب اور باید اماده کنم روستائیانی ساکن در مسیر هستند که بسیار محروم و در فقر زندگی میکنند و از انجمله سه نفر از انسانهای شریف و جوانی که بدلیل مشکلات خاص ژنتیکی نارسائیهایی را در اندام و ساختار جسمی خود دارند و هر ان گاه که برای انجام ماموریت این مسیر را طی طریق می کنیم سعادت دیدار این انسانهای خوب خدا را پیدا می کنیم و نکته جالب توجه اینکه با حالتی بسیار عجیب جلو اتومبیل را گرفته و شروع به بوسیدن اتاق و بدنه می کنند تا که شیشه ها را پایین کشیده و اسکناسی را تقدیم حضور مبارکشان کرده و مجوز عبور برایت صادر کنند در بین راه از این جریان تعریف میکردم و حدسم این بود که بدلیل سردی بیش از حد هوا که گاه به 15 درجه زیر صفر نیز میرسد امروز را سعادت دیدار نخواهیم داشت که در رفت پیش بینی درست بود لیکن در برگشت با وجود مبارکشان روبرو گشتیم و برای دوستان از مرکز امده نکته قابل تاملی بود شاید باورتان نشود لیکن برای من مشاهده اینچنین صحنه هایی بسیار درد اور و حزن انگیز است و اگر چه خود در جامعه ای متوسط رو به پایین از ابعاد اقتصادی پرورش یافته ام لیکن مشاهده تفاوتهای فاحش بین هر انچه را در مناطق شمالی مرکز که گاه مسیرمان برای شرکت در همایشها و گردهمایی ها و جلسات به الهیه نیز کشیده میشود و دیدن ان وفور برکت و نعمت خدادادی و برجهای سر به فلک کشیده و اتومبیل های انچنانی که گاه قیمت بعضی از انها از کل سرمایه اهالی روستایی در این منطقه نیز بیشتر است انسان را به تفکر می کشاند که ....................کجاست ان عدالت اجتماعی که همه ما از ان سخن می رانیم ؟
در طول مسیر همکاران از توچال و نمک ابرود و..................سخن می گفتند و زندگی مرفهین بی درد را با این عزیزان خودم که سرور و سالارم هستند به مقایسه می گذاشتند و......
بنابراین با صدای رسا دعای :
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی ...................
را با همه وجود میخوانم که امید به ظهورش قطعا همه این نارواییهای جامعه را به چالش کشیده و امید به زندگی را دوچندان می کند و عدالت مد نظر پیامبر و ائمه عظیم الشان که برای ان جهاد کردند را بما هدیه خواهند فرمود .
خداونده ما را در کنف حمایت خود از شر خناسان قرار بده انشاالله .
شاید برای شما دوستان خوب خودم هم در مکانها و زمانهای مختلف حادث شده باشه که در مقابل یک سری از افکار و عقاید افراطی که بدون هیچگونه مطالعه و یا شناختی از جریانات روزمره و واقعیتهای زندگی و صرفا برای خودنمایی و یا به عبارتی خوش مردی بیان میشه و برای رسیدن به انچه هدف گذاری میشه هم هیچ برنامه خاصی ارائه نمیشود و همین بیان کردنش را بعنوان یک مرهم انهم مسکن موضعی بحساب می اورند و در ان شرایط تلاش بر این هست که با استناد بر منطق و عقلانیت و شناختی که از شرایط و پتانسیل ها و ظرفیتهای موجود داری بتونی فضای حاکم را تغییر بدی و فرصتها را که دارن سریعا از دست میرند را بنحوی به سمت منطقی شدن و برنامه های و اقعی پیش ببری ولی یه فضای التهاب امیزی بر ان مجمع حاکم شده که همه سراپا گوشند و هیچ کس توان نفس کشیدن بلند را نداره چه برسد به اینکه بخواهد بر مبنی واقعیتها ارائه طریقی کرده باشه و از در عقلانیت و اطلاعات با شرائط موجود برخورد داشته باشه بنابراین وقتی که خیلی فشار می اید زبان به سخن باز می کنی و نقطه نظرات را که با مطالعه و اگاهی و کارشناشی شده و بر مبنای امار و تحلیل وضعیت موجود هست را بیان میکنی و در حالیکه همه با نظرات ارائه شده بشدت موافقندوچه چه وبه به و احسنت و افرین سر میدن هیچ کس جرات حمایت از شما را نداره و همه سوت وکور صامت و ساکت میشینند تا ببینند انتهای کار به کجا میرسه که بناگاه مسئو ل جلسه که فضا را برخلاف گفتار و بیانات خود می بینه داد وهوار و اشک تمساح بر ای افرادی که ا صلا قبولشون نداره و انها را فقط برای سواری خوردن میخواد می ریزه و اگرچه تو خودت تو ان جمع اندک بر حقانیت حرفات کاملا استواری وسایرین هم می دونند ولی جرات بیان انرا ندارن بنابراین ترجیحا برای ختم غائله سکوت میکنی ولی از کاری که کردی پشیمون نیستی و بر کرده خودت هم افتخار می کنی چرا که وجدانهای بیدار همیشه حسن کارشو ن به اینه که ارامش عجیبی بر وجود افراد دارای انها حاکم هست بهر حال نمیدانم تا کی باید واقعیتها را پنهان کرد و با سیاسی کاری سعی کرد فرصتهای خدادادی را یکی پس از دیگری از دست داد یادمان باشد که امام اول ما شیعیان میفرمایند که :
فرصتها چون ابر بهاری در حا ل گذرند و وای بر ما که قادر به استفاده بهینه از این فرصتها نباشیم .
در هر حال این اتفاق میمون برای من و ناخوشایند برای عده ای در جلسه ای رخ داد امید که ختم به خیر بشود .
سال 61هجری قمری را می گویم در دیار کربلا و در روز عاشورا همه شرائط برای حدوث حماسه ای جاوید که سند مظلومیت قومی بحق و رسوائی خاندانی ناحق تنظیم شد همه امده بودند از طفل شش ماهه امام تا قافله سالار کاروان و در وادی زنان یار امام زینب اسطوره مقاومت و احیا گر اسلام که هم ایشان اگر همت نکرده بود پیام اوری بر این حادثه نبود و در همان صحرا شهادت شهیدان را انتقال دهنده پیامی نبود بنابراین واقعه کربلا را خون وپیام تشکیل داد و در این جریان حزن انگیز که الگوی تمام عیاری از مظلومیت تمامی مظلومین در طول تاریخ از هابیل و قابیل تا غزه و بوش و فلسطین و در ادامه ..........امام حسین و یاران شهیدش خون را تقدیم و زینب پیام این شهادت را به تمامی نسلها و همه عصرها منتقل کرد که در مصاف با کفر و الهاد:ای ازاد مردان جهان اگر میتوانی بمیران"جهاد. و اگر نمیتوانی بمیر"شهادت . وااین واژه بسیار پر محتواو با ارزش شهید را که در قاموس مکتب پر تلالو اسلام راستین و ناب محمدی گنجینه ای است فنا ناپذیر که در تمامی دوران ظلم و استبداد و یاغی گری و در تمامی عصرها عده ای از خدا بی خبر ملحد و استثمارگر بر دوش افرادی فقیر و مستمند و مظلوم سواری خورده و از قبل ایشان به اقتدار خود ادامه و جولان داده اند و اگرچه اسلام عزیز را جزای اعمال در معاد و روز قیامت داده لیکن بر مقابله با ظلم وستم و جور وجفا راه امام را توصیه کرده است که اگر نبود این حلاوت مبارزه بی امان بر گروه ملحدین و ستمگران طراوت و پویایی بر جامعه ما حاکم نمی گردید واژه ایثار را انجا معنی می کنیم که ابوالفضل با همه مرارت و تشنگی و خستگی از جهاد در تیر رس دشمنان جانی زمانی که دستانش را با حمله ملحدین از دست میدهد با هدف رساندن اب به لبان تشنه مبارزان و اطرافیان مشک را بر لبان مبارک حمل میکند و تا سرحد شهادت تلاش می کند و بدین سان حماسه پرشور عاشورا را تحولی عظیم در دنیای تشیع و اسلام بوجود می اورد و.................
این ایام پر از حزن واندوه وجانکاه را به ساحت قدس عالم امکان ولی برحق مسلمین جهان و غائب از انظار و حاضر در افکار و حاکم بر اعمال و منتظر و صاحب اصلی دیار و یار و همه مسلمانان و شیفتگان بر حق این امام همام تسلیت و تعزیت عرض می کنم .