نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
از روزهای اغازینی که دوران کودکی را اغاز کرده ایم عید نوروز را بعنوان سمبلی برای
گرد امدن باهم و گذراندن ایام در حال و هوای دیگری بجزانچه در زندگی با ان روبرو
بوده ایم شناخته ایم و اگرچه روزهای عمر را سپری کرده و به سن خود افزوده و یا به
عبارتی دیگر به اتمام دورانی که خداوند متعال مجوز در این دنیا بودن را عطا کرده
نزدیک میشدیم لیکن عشق و علاقه رسیدن به ایام عید همه موارد دیگر را از خاطرمان
دور میکرد ومیکند وبنابراین نوروز از گذشتگانمان به ارث رسید و خود را موظف
دانستیم تا از این میراث گرانبها بخوبی حفاظت و صیانت کرده تا هرکدام از ما به نسلها و
عصرهای بعد از خود منتقل کنیم فلذا بر سفره هفت سین منازل که مینشینیم عمده ترین
کارمان قرائت قران برای شادی ارواح امواتی است که اینگونه مراسم را برایمان ماندگار کرده اند
نوروز باستانی در حلول طبیعتی است که در هر مقطع از زمان لباس خویش تعویض کرده و کهنه ها را از خود دور و بدنبال رختی نو برای زیبائی خود و در جریان انداختن
اوندهایی است تا مواد غذایی را برای سبزتر شدن به اندامهای مختلف منتقل کند وطبیعت
با زبان بی زبانی الهام بخش پیامی زیباست که ای انسانها محول الحول والاحوال را با
دیده بصیرت بنگرید و درون خود را از هرانچه کهنگی و خصلتهای زشت و نارواست
دور کرده و با لباسی نو سال جدید را اغاز کنید وبه احسن الحال برسید وبدینسان
هرانچه
زشتی و پلیدی و کژی و کاستی و نامیمونی است را از خود دور کنید تا به ملکوت اعلی
علین رسیده و از چشمه نابش سیراب شوید .
اگرچه هنوز دوروز تا پایان سال جاری باقیست لیکن شاید فرصتی
دست نداد تا صمیمانه ترین تبریکاتم را برای مبارزه با کهنگی و
نیل به تازگی و نو بودن نثار ساحت مقدستان کنم و در اینجا با
همه وجود از عمق قلبم که برایتان همیشه می تپد و دوستتان دارم
ارزوی سالی پر از خیر و برکت و توام با شادی و نشاط
و موفقیت
میکنم و بدانهایی که قصد سفر دارند توصیه به احتیاط و به همه
شما مراقبت از خود را میکنم .
امروز به عبارتی اخرین روز کاری سال ۱۳۸۸ بود اگرچه همکاران بانکیم در روزهای اینده نیر بعنوان کشیک ایام نوروزی برای خدمت رسانی بمردم شریف و عزیز ایران سرافراز در جلو گیشه های بانک بازهم با چهره ای متبسم مشغول خواهند بود لیکن برخی نیز با خداحافظی به سفر نوروزی رفته تا خستگی یکساله را از تن بدر کنند بنابراین وظیفه خود دانستم تا طی پیامی ضمن تبریک نوروز باستانی از زحمات این عزیزان نیز تشکر و قدردانی کرده باشم لذا برای حفظ این خاطرات تصمیم گرفتم تا عین پیام را در این جا اورده تا خوانندگان عزیز نیز از ان مطلع باشند بنابراین عینا جهت استحضار تقدیم میکنم:
بسمه تعالی
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الا احسن الحال
ریاست محترم و همکاران عزیز و تلاشگر بانک در شعب استان
با سلام
منت خدای را که بما فرصت زندگی در یک سال دیگر عطا کرد تا بتوانیم با خدمت
به بندگان مخلصش توشه آخرت خویش را بیشتر کرده و به رضایت یکتای
عالمیان امیدوارتر گردیم ، مهر و صفای باطنی و محبت نشأت گرفته از قلوب
پاک و مصفای شما که موجب رئوفت و عطوفت از تعامل و ارتباط با مشتریان
بعنوان سرمایه عظیم و ارزشمند سازمان یاد گیرنده و پویا و بالنده بانک
کشاورزی
می گردد دل هر انسانی شیفته توسعه و تعالی ایران عزیز اسلامی را به وجد می آورد نگاه های مملو از نشاط و شادابی و دست های پینه بسته عزیزان کشاورز و دامدار و باغدار و عشایری که دستان پربرکت شما را حامی و مأمن و پناهگاه همیشگی برای خود می دانند ، آری آنانی که در گرما و سرما ، باران و سیل و طوفان و خشکسالی و همه ناملایمات فرشته های نجاتی را در جمع خود نظاره گرند تا با اعطای تسهیلات ، پرداخت غرامت بیمه ، تمدید تسهیلات ، نظارت بر مصرف تسهیلات و ... .
نام این اقدام خجسته و میمون و پربرکت را که همیشه ایام و لحظات در جریان
زندگی شما همکاران عزیزجاری و ساری است چه می توان نهاد
؟
و اینجانب در این لحظات پر خیر و برکت بر وجود این چنین مهربانان مصمم و
دلسوزان علی گونه و همت والایان جهادگری که تمامی هم و غم خویش را برای
اعتلای نام ایران سرافراز بکار
بسته اند افتخار می کنم و وظیفه دارم بعنوان خدمتگزاری کوچک دست همگی شما را
فشرده و عرض خسته نباشید داشته باشم . قطعاً افزودن تلاش شما در سالهای
آینده
موجبات رشد فزاینده را در کلیه شاخصه ها در جهت رضایت بندگان خدا فراهم خواهد کرد جا دارد ایام خجسته نوروز باستانی و حلول سال نو و احیاء طبیعت را خدمت شما بزرگواران و خانواده شریف و معززتان تبریک و تهنیت عرض کرده و از خداوند متعال تحول در احوال برای رسیدن به احسن الحال را برای همه مسلمانان بویژه ایرانیان عزیز و علی الخصوص خانواده ارجمند بانک کشاورزی خواهانم .
بااحترام
غدیرخادم الحسینی
مدیر ستادی بانک در استان
اگرچه منطق و عقل از ضروریات زندگی هر انسانی است لیکن سرشت و طبیعت انسان با احساس عجین شده و در هم امیخته و اگر نبود احساس در وجود نوع بنی بشر قطعا مشکلات خاصی بلحاظ غلبه ددمنشی سایر جاندران بر وجود انسانها سیطره پیدا کرده وهم ایشان را دچار چنان خسرانی میکرد تا مرتبتی در جوار بارگاه ربوبیت کسب نکرده و همچون سایر موجودات در پهنه حیات به زیستی بدون خیر و عاری از برکت مشغول گرددبنابراین این احساس البته توام با عقل و درایت عملا نوع دوستی و همدردی و با هم بودن را به ارمغان اورده و باعث حاکمیت روح جوانمردی بر انسان شده و موجب افزایش توان برای ادامه حیات میگردد .
توجه به غمها و شادیهایی که در زندگی انسان رخ میدهد موجب تحول و عبرت اموزی شده و انسانها را به هم نزدیک میکند وازانجمله شادی ها و اعیاد بیشتر برای توان افزایی از طریق افزایش روحیه شده و نمونه بارز ان نوروز باستانی است که اتفاقی است بزرگ در بهترین فصل از انسان که موجب تحول و تطور شده و بوی نوی زندگی را به مشام میرساند وبدین سان باید از تحول در فصول درس بزرگی برای تحول در احوال و قلوب گرفت لذا در راستای توجه به خواسته های خوانندگان عزیز در پاسخ به همولایتی عزیز مطلبی را از استادی ارجمند در این موضوع مهم منعکس میکنم تا بیشتر با این ائین باستانی اشنا شویم باشد که شما از ان بهره برداری لازم را داشته باشید :
نوروز،هرمزروز،اورمزد روز،نخستین روز یا آغاز سال نو خورشیدی از کهن ترین جشن های به جای مانده از عهد عتیق واز قدیمی ترین آیین های ملی در جهان ماست. خاستگاه این روز نو،ایران باستان است .ایرانیان آغازین روز بهار را با عناوینی چون "ناواسردا"،"نوسارد"و"نوسارجی"، یعنی سال نو می شناخته وجشن می گرفته اند. بنیانگذار آن نا معلوم است. اما در منابعی چون شاهنامه و تاریخ طبری ازجمشید و در برخی متون دیگر از کیومرث وحتی از زتشت نام برده شده است.
دررهگذر تاریخ ،نوروز،تبدیل به آیین شده ،حالت افسانه ای وبعضا"صبغه مذهبی پیدا کرده است ودر میان ملی گرایان، موحدان از زرتشتی، مسیحی ومسلمان دارای جایگاه رفیعی است.
از اهمیت این آیین باستانی همین بس که در فراز وفرود زمانه وپیچ وخم های تاریخ وحوادث روزگار ،جان به سلامت برده ،عمری جاودان یافته ودر صحیفه عالم ثبت ،گسترش وتداوم حیات داده است.
به نظر میرسد رمز ماندگاری آن را باید در جنبه های طبیعی ومعنوی آن دانست. این روز،آغازی بر پایان سال گذشته ونقطه مماس دو سال خورشیدی است. مهمتر آنکه مرکز تحول وشاهین متقارب ومتعادل طبیعت است. خاستگاه این روز سعد، سرزمین پارس است که حلول آن با تحول طبیعت همراه است.اگر برآیند این تحول را در کشور پهناور پارس از شمال تا جنوب واز شرق تا غرب واز حضیض تا اوج را محاسبه کنید، نقطه ثابته پرگار، زادگاه نوروز است.
دراین ایام بطحا باجوش شکفتن و هامون با شور زادن همراه است . دشت ودمن با کسای مبرقش خود نمایی را می آغازد. مرغزارها، باغ وراغ، تاکستانهای نورسته، سبزه زاران، سنبلستان وآلاله ها، خلعتی فیروزه فام وبوریایی رنگین بر تن می پوشانند و آمیزه ای شگفت از جلوه های جمال وزیبایی به نمایش می گذارند تا در جشن با شکوه طبیعت از قافله عقب نمانند. شعله های جان مرغان وپرندگان با باد صبا، فروزانتر وهزارها، پرستو ها وکبکان کوهساران پر هیجان ترند. این پرندگان خوش الحان در کنار ریاحین، سنبل هاوضیمران وگلهای وحشی با نغمه های مهیج ، مغازله ومعاشقه آغاز میکنند تا با ربایش دل، آشیانه عشق بنا نهند .
در صحاری سر سبز وفیروزه فام ،هیونان بختی ،کرندوکهر های سرمست وآهوان پر جست وخیز ودر دامنه ها واتفاعات قوچ ومیش ها وکل وبز های وحشی نیز با آهنگ موزون طبیعت همراه می شوند. برفاب ها ،صافتر از شبنم ،زلال تر از اشک چشم ،گواراترین چشمه سارها را در فراز ونشیب کوهساران جاری می سازند. نور پرداز این ارکستر موزون وجشن با شکوه زرین تر وملایم تر می تابد. ماه و ستارگان هم با شوکتی دیگرگون والماس وش ، براقتر ودرخشنده تر نور پردازی می کنند. با ایجاز ودوری از اطناب، گویا مشاطه طبیعت ونیروهای مرموز آن دست به کار شده اند تا با آرایشی لطیف وظریف ، فردوس برین را در این دنیای خاکی ودر این نقطه تعادل باز نمایی کند. کاش می توانستیم زبان طبیعت را بهتر درک کنیم تا فهم رموز اسرار خلقت آسانتر شود.
حافظ شیراز سراینده غزلهای عرفانی با زبان شعر این وضعیت را این گونه به تصویر کشده است:
چو غنچه گر فرو بسته است کار جهان**** توهمچو باد بهاری گره گشای میباش
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد *****که موسم طرب وعیش وناز ونوش آمد
هوا مسیح نفس گشت وباد نامه گشای *****درخت سبز شد ومرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار ****که غنچه غرق عرق گشت وگل به جوش آمد
سعدی شیرین سخن نیز این گونه می سراید:
بامدادی که تفاوت نکند لیل ونهار******خوش بود دامن صحرا وتماشای بهار
این همه نقش عجب بردر دیواروجود****هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
آدمی زاده اگر در طرب آید نه عجب****سرو در باغ برقص آمده وبید چنار
بر پایه آموزه های زرتشتی، غره بهار،دستاری از معنویت بر سر نهاد وهاله ای ازقداست اهورایی واسطوره در هم آمیخت به گونه ای که برخی نوروز را نخستین روز آفرینش جهان دانسته اند .روزی که اورمزد آفرینش جهان را آغازید ودر پایان ششمین روز به انجام رسانید .ایرانیان مسلمان نیز با افزودن قرآن به هفت سین بر جلا وشکوه آن افزودند. دعای یا مقلب القلوب والا بصار یا محول الحول والا حوال حول حالنا الی احسن الحال نیز صدای موزونی شد که همراه با تحول طبیعت افسانه زیبای نوروز با عشق حقیقی مذهب تقدس یافته واقعیتی دیگر به خود گرفت وبدینسان اسطوره وعشق شور زندگی نشاط وامید آفرید ونوروز را جاودانه وپایدار ساخت .
در این غایت القصوی طبیعت که درختان پیر هم با شاخکها ،جوانه ها وشکوفه ها دوران جوانی وسرزندگی را تداعی می کنند مردمان نیز آ یین هایی بر پا میدارند تا در این جشن سهیم باشند. برخی از این آیین ها در سالهای اخیر منسوخ گردیده وبه فراموشی سپرده شده است .تا چند دهه پیش حاکمیت میر نوروزی یکی از آیین های رایج بود .در این آیین در پنج روز پایانی سال مدیریت واداره شهر به فردی از اقشار پایین اجتماعی سپرده میشد. او نیز با انتخاب کار گزارانی از همان جنس فرمانها ودستور العملهایی را معمولا علیه طبقات بالای اجتماعی بویژه صاحبان قدرت وثروت صادر می کرد که تا حدودی مسموع واقع میشد وحکم او را مطاع می دانستند. حافظ با استفاده از مدت کوتاه این حکمرانی در یک بیت تمثیلی زیبا ساخته است.
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی***که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
خواندن اشعار در باره نوروز با مضامین اعتقادی ومذهبی توسط پیک های نوروزی وجمع آوری هدایا وکمکهای نقدی نیز از جمله مواردی است که در حال منسوخ شدن است ،اما اجرای چهار شنبه سوری ،خانه تکانی وزینت شهرها ومنازل مسکونی ،پاکی دلها وتهذیب اخلاقی با مسافرت های نوروزی ،بویژه زیارت اماکن مقدسه، زیارت قبور شهدا واهل خاک وقرائت فاتحه، گستردن سفره هفت سین یا در برخی مناطق هفت میوه، دید وبازدید از بزرگان ،اقوام وخویشان ،عیدی گرفتن وعیدی دادن ،اجرای آیین سیزده بدر ورفتن در آغوش طبیعت وگره زدن سبزه ، ارسال کارتهای شاد باش که در سالهای اخیر به مدد پیشرفت تکنولوژی رایانه ای به کارتهای الکترونیکی (پیامک وایمیل) تغییر پیدا کرده ، از جمله رسوم رایج است.
به نظر میرسد آیین های نوروزی ،امتزاجی مناسب از سنت حسنه باستانی وباورهای دینی واعتقادی ونمونه ای از باز نمایی هویت ایرانیان در عصر بحران هویت باشد.
قبل از انکه وارد مقوله اصلی که همان قول دیشب مبنی بر ارائه گزارشی از سفر به مهد تمدن ایران عزیز است بشوم خوشحالی خود را از اینکه امروز وبلاگ تعداد مراجعات را به ۲۸۰۰۰رساند اعلام کنم قطعا محبت شما دوستان به بنده حقیر موجب رسیدن به این تعداد مراجعه گردیده که از همه شما عزیزان تشکر میکنم .
واما دیدار از میراث پر عظمت به جا مانده از ایرانیان باستان درون انسان ایرانی را دستخوش غرور انهم ا نوع مفدی که نشاندهنده توانمندی ایرانیان در هر عهد و دورانی است میکند بنابراین همگان بعنوان یرانی وطندوست علاقمند هستند تا برای یکبار هم که شده قدم به تخت جمشید گذاشته و از رشادت ایرانی اگاهی بیشتری یابند لذا برای اینکه شما را نیز با خود همراه کرده باشم به مطلبی در این باره که نشات گرفته از سفر همکارانم به دیار فارس است دعوت میکنم امید که مورد قبول واقع شودخوشحال میشوم نقطه نظرات شما را در این رابطه مطلع شوم:
گزارش
(( یک روز بیاد ماندنی ))
(( مهد تمدن پذیرای خانواده تلاشگران ))
اصولاً نام بانک و بانکدار در افکار عمومی با چهره متبسم و خندان و گشاده روی همکارانی عجین شده که روزانه سعی درتعامل و برقراری ارتباط بیشتر و مؤثرتر با خیل عظیم مشتریان دارند همانانی که از صبح علی اطلوع تا لحظات آخرین وقت اداری و یا در برخی مواقع تا پاسی از شب برای رضایت بندگان خدا کار را عبادت شمرده و برای انجام آن از هیچ کوششی فرو گذار نمی کنند ، آنانی که در ابتدا تحویلدار نامیده و اکنون مسئول باجه خوانده می شوند ، آری تلاشگرانی که در این مقطع و عرصه از زندگی نبض شریانهای اصلی حیات مؤسسه ای بنام بانک را در دست داشته و رقابت را به معنای واقعی کلمه در وجود خویش درک کرده اند تفاوت در رفتارها ، اندیشه ها ، تفکرات و از همه مهمتر نوع برخوردی که در جامعه ملاحظه می گردد تاب و توانی زائد الوصف را می طلبد تا سلیقه ها مختلف را راضی نگهداشته و ارباب رجوع را به شایستگی تکریم کرد .
ایشان همانهایی هستندکه گاه حتی فرصت نوش جان کردن یک چای را برای رفع خستگی خود نداشته و دائماً با خیل کثیر مشتریان در جلو گیشه تحویلداری خود مواجهند و دلسوزی و تلاش این عزیزان باعث تحقق اهداف مؤسسات مالی علی الخصوص سیستم بانکی برای تأمین منابع و تزریق آن در بخش های مختلف تولیدی می شود و این مهم و تأثیرات دیگر این شغل در موفقیت امورات بانکی انگیزه ای شد تا مدیریت کهگیلویه و بویراحمد قبل از ابلاغ دستورالعمل اجرای طرح در یک روز به یاد ماندنی (( از طریق مدیر امور تجهیز منابع و بازاریابی ) درصدد ارزش گذاری به زحمات این عزیزان برآید که بدلیل ضیق وقت این امر میسر نشد لیکن وصول دستورالعمل انگیزه ای مضاعف بوجود آورد تا علاوه بر شخص مسئولین باجه ها خانواده های ایشان نیز فرصت کنند تا در جوار همسران خویش راهی سفر یکروزه آنهم در مهد تمدن ایران شوند . مهندس خادم الحسینی مدیر استان که خود از اهالی فارس می باشد و چهارسالی از خدمت ایشان در قطب کشاورزی کشور یعنی شهرستان مرودشت فارس به خدمت روستائیان و کشاورزان سپری شده هماهنگی های لازم را با مسئولین میراث فرهنگی و گردشگری آن دیار (آقای مهندس ضیائی و همکاران ) بعمل آورد تا دیدار از تخت جمشید و نقش رستم که از آثار برجسته بجامانده از داریوش و کورش و هخامنش است با حضور راهنما مورد بازدید همکاران قرار گرفته و ماجرای امپراطوری ایران در عهد باستان از زبان آگاهان به تاریخ شنیدنی تر شود و بدین ترتیب یک هفته قبل از نوروز 89 در -
جمعه ای بیاد ماندنی روز موعود تعیین و مقدمات امور توسط محمدنبی جبا رئیس دایره خدمات مدیریت هماهنگ شد در این میان مهندس معماریان مدیر خدمات بیمه ای نیز که از همکاران تلاشگر استان است حوزه خدمات مدیریت را همراهی تا برنامه بنحو شایسته ای برگزار شود .
برای تسریع در کار مقرر شد کلیه همکاران از مناطق مختلف استان در عصر پنجشنبه به مرکز استان آمده تا صبح با استفاده از زمان ،سفر آغاز گردد .
و بدین سان 45 نفر از تلاشگران سازندگی کشور که با خانواده های گرامی خود به جمعیتی حدود 100 نفر بالغ می شوند با دو دستگاه اتوبوس رأس ساعت 7 صبح جمعه 21/12/88 شهر یاسوج را به قصد سیاحت و با هم بودن ترک کردند شور و شعف زائد الوصفی را در چهره همکارانی که سپیده صبح را با تبسم مهر ورزانه در جلو باجه با سرمایه های اصلی بانک سازنده و پویای کشاورزی آغاز می کنند مشاهده می کنیم اگرچه اکثر همکاران مسئول باجه جوانان و جویای نامند لیکن برخی که سن خدمتی بالا دارند فرزندان خویش را به اغوش گرفته تا روزی را بدون حضور مشتری با این آینده سازان سپری کنند و بدین سان امید به فردا های بهتر در توسعه کشور عزیزمان بارور شود .
مسیر کوهستانی لیکن زیبای یاسوج تا کمربندی شیراز در دوساعت طی می شود ودر طول این مدت پذیرائی مختصری با آب و میوه و کیک توسط خدمه اتوبوس صورت می گیرد . طبیعت چشم نواز و مسحور کننده مسیر که باید از شهر سپیدان فارس نیز بگذرد هر انسان شیفته طبیعت را مجذوب خویش می کند کوههای سربه فلک کشیده مسیر اگرچه چند سالی است کمتر برف زمستانی را بدلیل خشکسالیهای متوالی درخود ندیده لیکن هنوز رطوبت حاصله از سرسبزی جنگل و درختان بلوط را با خود بهمراه داشته و به زیبائی طبیعیت می افزاید .
محور پلیس راه اکبرآباد شیراز تا نقش رستم بعنوان اولین جاذبه توریستی در مدتی کمتر از یکساعت طی می شود ودر طول مسیر از پالایشگاه شیراز و پتروشیمی مرودشت و شهر مرودشت عبور می کنیم در این محل مدیر استان که از قبل برای مصاحبه با نیروهای داوطلب استخدام به شیراز آمده به کاروان افزوده می گردد و با خوش آمد گویی به همکاران و خانواده های ایشان روز و سفر خوب و پر از خاطرات زیبایی را برای ایشان آرزو می کند .
مشاهده میراث گرانبهای گذشته شورو شعف خاصی را بین همکاران بوجود می آورد و توضیحات آقای شعبانی که از اداره میراث فرهنگی شهرستان مرودشت مأموریت راهنمایی گروه را عهده دار شده اند عظمت تفکر و اندیشه و شهامت و تدبیر جماعت ایرانی را چه در حال و چه گذشته بیشتر نمایان می کند پس از توضیحات کامل راهنما ، گروه در اختیار خود قرار می گیرند تا بازدید خانوادگی از آثار را به انجام برسانند . تخت جمشید که آرزوی دیدار آن را جهانیان دارند مقصد بعدی گروه می باشد با هماهنگی انجام شده آقای صادقی در ورودی آماده پذیرایی از همکاران می باشند و مقدمات ورود را ضمن مذاکره و اخذ مجوزانجام داده و با توضیحی مقدماتی و برداشت تصویر گروهی بازدید انجام شد در هر مکانی از این میراث گرانبها راهنما اطلاعات را دراختیار گروه گذاشتند و موزه که محل نگهداری آثار و اشیاء می باشد محل پایانی بازدید بود اکنون که عقربه های ساعت عدد 14:30 را نشان می دهد زمان پذیرایی از میهمانان مدیریت می باشد که مسئول قسمت خدمات و همکاران نهایت تلاش را برای جلب رضایت خانواده عزیزان مسئول باجه معمول داشتند . نشست خودمانی مسئولین باجه و مدیر ستادی آخرین برنامه ای بود که توأم با صرف چای عصرانه گردید . مهندس خادم الحسینی در این نشست پس از ذکر نام و یاد خدای متعال و تشکر از همکاران و خانواده های ایشان که دعوت مدیریت را تقبل کردند به حضار خیر مقدم و خسته نباشید گفته و عنوان کرد اصولاً نام پول و بانک که می آید ناخودآگاه مردم یاد تحویلدار و مسئول باجه بخاطر شان مخیره می کند اگرچه در قسمت های مختلفی از بانک افراد مسئولیت دارند لیکن بانک و شعبه ای موفق خواهد بود که مسئولین باجه ای خوش برخورد و اهل تعامل در آن وجود داشته باشد و باید به شما خانواده های معزز و مکرم بدلیل پشتیبانی و حمایت از مسئولین باجه ها که از سپیده تا عصرگاهان در خدمت مردم و مشتریان بعنوان سرمایه های اصلی بانک کشاورزی هستند تبریک گفته و از همه شما تشکر و قدردانی کرد ایشان افزود :امروز نظام اسلامی نیاز به خود کفائی در همه عرصه ها بویژه بخش اقتصادی دارد و اقتصاد زمانی قوی خواهد شد که تولیدات به حداکثر رسیده و کشور از وابستگی به خارج رهایی یابد و با این نگاه که همه کشورهای توسعه یافته از توسعه کشاورزی به توسعه پایدار رسیده اند بنابراین کشاورزی بعنوان محور توسعه قلمداد شده و باید حمایت شود و قسمت اعظم این حمایت با تسهیلات اعطائی به بخش کشاورزی عملی می گردد فلذا برای تأمین منابع مورد نیاز باید بتوانیم با درایت و تلاش وسعه صدر مسئولین باجه مشتریان را جذب کرده و تعامل خوبی را با ایشان داشته باشیم و بدین صورت می توان اظهار کرد که همه شما خانواده های گرامی و ارزشمند نقش بسیار حساسی را در قطع وابستگی ایفا کرده و آیندگان برای این همت و تلاش شما دعا خواهند کرد و لذا براساس آموزه های دینی ما همگی به رشد معنوی و حاکمیت آن بر زندگی نیاز داریم تا آخرت خویش را به خیر برسانیم .
مدیر ستادی بانک در ادامه به فعالیت های بانک کشاورزی در استان اشاره و نقش آن را بسیار مؤثر و حساس و ارزشمند خواند .
قسمت پایانی این روز بیاد ماندنی اهداء لوح تقدیر و هدیه به خانواده های همکاران مسئولین باجه بود که توسط مدیر استان انجام گردید . لازم به ذکر است که در پایان این مراسم لوح تقدیری نیز که توسط همکاران تهیه شده بود به همسر مدیر استان که دراین جلسه حضور داشتند اهدا شد .
مراسم در ساعت 17:30 با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد خاتمه و همکاران و خانواده های ایشان پس از گذراندن خاطراتی خوش از این سفر به مناطق خویش بازگشتند . در این جا نقطه نظرات برخی از همکاران مسئول باجه د رمورد این سفر آورده می شود .
خنده علاوه بر نشاط و شادابی و دل زنده بودن باعث طراوت و جوان ماندن هم خواهد شد بنابراین راههایی را که منجر به این میشه تا خنده که بر هر درد بی درمان دعوا هست را باطلاعتون برسونم این مطلب را برای شما دوستان خوبم منعکس میکنم امیدوارم مورد عنایت قرار بگیره :
پنج راه برای خندیدن موقع گریه کردن ..::.
زندگی فوق العاده ست! زندگی یک شاهکاره! زندگی محشره!
در حقیقت زندگی همهی اینهاست. متاسفانه واقعیتی که هست، زندگی میتواند لحظه به لحظه خرد کنندهتر از آنی باشد که در موردش میگویند. اغلب اوقات این روزها خیلی عادی است اگه بخواهی گریه کنی!
غوطه ور شدن در یک دورهی کوتاه خودخوری ایرادی ندارد. نکته اینجاست که این دوره باید کوتاه باشد. خودخوری بیش از اندازه، هیچ نتیجهای ندارد.
وقتی برای تغییر وضعیت آماده هستید 5 راه هست جلوی پای شما. 5 راه برای اینکه بخندید وقتی دنیا میخواد که گریه کنید!
نکته : من در مورد تراژدی واقعی، مثل وقتی که عزیزی از دست رفت، صحبت نمیکنم. من در مورد مواقعی حرف میزنم که یک مهمانی خودخوری برای خودمان راه میاندازیم چون دلتنگ شدیم یا تنها موندیم یا یک ترفیع را از دست دادیم یا …
یک / یه نگاه به اطراف بندازین
حدس بزن چی شده است؟ زندگیت آنقدرها هم بد نیست. اگر الان داری این را میخوانی، پس حتما به کامپیوتر و اینترنت دسترسی داری. خودت میدانی برای میلیونها نفر در جهان، چیزهای خیلی بدتری ممکنه وجود باشد که….
چند وقت قبل، زمانی که وسط یک خودخوری کوچک بودم، آخرین نظریاتRandy Pausch را خواندم.
حکایت یک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برایشان تشخیص بیماری لاعلاج سرطان داده شده بود. این داستان درسهای زندگی فوقالعادهای دارد، اما یکی از بزرگترین درسهایی که گرفتم، آنی نبود که رندی به طور واضح در سخنرانیش گفته بود.
من پیش خودم فکر کردم: “wooow. زندگیم خیلی بد به نظر میرسه .خیلی بده. اما دستکم سرطان ندارم”. ممکن است یک خورده بیرحمانه باشد اما من احساسی را داشتم که رندی میخواست آن را تقویت کند.
تراژدیهای واقعی وجود دارد که میتواند به شما وارد شود. البته بیشتر اوقات مردم وقتشان را برای غصه خوردن روی چیزهایی تلف میکنند که تراژدی واقعی نیست. در مورد چیزهایی است که نهایتا هیچ اهمیتی ندارند.
از عجایب روزگار این است که بیشتر مردمی که میشناسم، آنهایی که با تراژدیهای واقعی روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترین نتیجه را هم گرفتند. اینجاست که زندگی عجیب میشود…
دفعهی بعد که در مورد چیزهای کماهمیت غمگین بودید، یک نگاه به اطراف بیاندازید. آدمهای زیادی وجود دارند که وضعیتی خیلی بدتر از آن چیزی که شما احساس میکنید، داشتند و به بهترین نحو از پسش برآمدند. از این نمونهها پیروی کنید و با چیزهایی که دارید خوش باشید.
دو / سفر زمان به “یه روزی”
ببینید، شما این حقیقت رو میدانید که در چند ماه آینده، دقیقا برمیگردید به همین الان و به خودتان میخندید که چقدر احمقانه عکسالعمل نشان دادید. این یه حقیقت است. احتمالا قبل از این به خودتان گفتید: “یک روزی برمیگردیم و به این موضوع میخندیم”. همینطور میدانید که در آینده چقدر خانواده و نزدیکانتان با آن شما را سوژه میکنند :)
ازمرحلهی غم و غصه عبور کنید و همین الان به آن بخندید :) فقط تصور کنید که الان همان “یه روزی” است و فکر کنید که شمای آینده، درباره آن به شمای الان چه خواهد گفت. من بعید میدانم شمای آینده کلمات آرامشبخشی مثل “به آینده نگاه کن. همه چی عالی میشه” را بگوید.
نه! شمای آینده خواهد گفت “هی ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگی خیلی کوتاهه و هیچکس یا هیچ چی ارزش اونو نداره که براش گریه کنی”.
تصور کنید آرنولد با تیپ و قیافه «ترمیناتور» بیاد و به عنوان «آینده شما» اینها را با آن لهجه اتریشی بامزه و تیپ و قیافهاش بگوید :)
نیازی نیست این تصویر بامزه را به همه نشان بدهید. فقط یک لبخند کوچولو هم میتواند شما رو بخنداند و دورنمایی که لازم است رو بهتان بدهد.
سه / قهقهه بزنید، حتی بیدلیل!
این یکی را خواهشا توی خلوت انجام بدهید اما حتما امتحانش کنید. همین الان یک امتحانی کنید. فقط بلند بخندید. نه! نه! خنده ریز نه!! یک قهقههی طولانی از ته دل. اگر کسی آمد توی اتاق میتوانید بگویید یک مطلب خیلی بامزه از یک فتحی خواندم. چقدر این فتحی بامزه است ماشالله :)) کنتور که ندارد!
از شوخی گذشته میدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بیاد، اما من قول میدهم که الان یک خورده بهتر شدید. درست است؟ دقیقا دلایل فیزیولوژیکی و عصبیش را نمیدانم، اما میدانم که خندیدن، حال شما را بهبود میبخشد.
نسخه ی آبرومندانه و با تخفیفش یه لبخند ساده است، به جای خندیدن. همان اثر را دارد، و برای انجام دادن در جای عمومی یک کمی آسانتر است.
چهار / از گالاگر الگو بگیرید.
گالاگر کمدینی بود که جکهای خیلی بدی میگفت، اما برای برخی دلایل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهای زیادی برای انجام دادن در برنامهاش داشت ولی بزرگترین قسمت از کارش خرد کردن میوه با یه پتک بسیار بزرگ بود.
من پیشنهاد نمیکنم هندوانه خرد کنید اما توصیه میکنم که سعی کنید خوشمزگی مخصوص به خودتان را داشته باشید، حتی وقتهایی که آن احساس را ندارید.
یک حقیقتی وجود دارد: برای ساختن جک، مجبور هستید به دنبال چیزهای بامزه باشید. وقتی دنبالش هستید، پیدایش میکنید و هر وقت پیدایش کردید، اولین قدم به سوی «خندیدن به جای زار زدن» را برداشتید.
وقتی ناراحت هستید، قول بدید دنبال شوخی بگردید. یه راه ساده برای انجام دادن این کار این است که عادت کنید از خودتان بپرسید “چه چیز خنده داری در این مورد وجود داره؟” ممکن است همیشه به جواب نرسید، اما سعی کردید که مغزتان دنبال یک چیز بامزه بگردد :)
عین گالاگر، حتما نیاز ندارید که هر حرفی میزنید خیلی هم بامزه باشد. شما جکتان را بسازید. خنده خودش میآید :)
پنج / بپرید وسط یه خروار هرهر، کرکر
عجیب است اما انسانهایی که غمگین هستند دوست دارند یک سری کارهایی را انجام بدهند که توی غم و غصه بمانند!!
آنها فیلمهای اشکانگیز نگاه میکنند، به عکسهای غمناک زل میزنند و موسیقیهای غمانگیز گوش میکنند که آدم سالم را هم غمگین میکند.
وقتی شما وسط این پروسه هستید و دارید این کارها را انجام میدهید به نظرتان میرسد که دارید یک کار درست انجام میدهید اما هر ناظر بیرونی به راحتی میتواند به شما بگوید که توی یک وضعیت تاسف برانگیز گیر افتادید.
با قفل کردن روی چیزهای شاد و خندهدار از این وضعیت خلاص شوید. فیلم و شوهای تلویزیونی خندهدار ببینید. با افراد شوخ معاشرت کنید. کمدیهای حمید ماهی صفت را برای همین وقتها میسازند دیگر :) این باعث یک تغییر دورنمای زیبا میشود که حتی انتظارش رو هم نداشتید.
اگر موارد بالا موثر نبود چه؟
در این صورت دیگر تمرین کردن را متوقف کنید. باز بروید و به یک موجود بدعنق تبدیل بشوید. یک موجود ترحم برانگیز. چندین سال بعد هم به خاطر روزهایی که میتوانست معرکه باشد و از دستش دادید خودتان را سرزنش کنید. چند سال هم بعد به فرزندانتان بگویید ما نسل سوخته بودیم و غم و غصه یقهمان را گرفته بود و از این حرفها :)
ولی اگر فکر میکنید کاری هست که حالتان را بهتر میکند از خودتان دریغ نکنید. مثلا داد و هوار بکشید البته نه سر کسی. بروید تو بیابان 6 ساعت جیغ بکشید تا خالی بشوید. یک نامه پر از عصبانیت بنویسید ولی هیچ وقت به فکر ارسال کردنش نباشید. بروید به یک کیسه شنی مشت بزنید. ورزش هم هست و برای سلامتی خوب است :)توجه داشته باشید که بدخلقی فیزیکی و لفظی روی موضوع عصبانیتتان وارد نکنید. شما کار خودتان را انجام بدهید. بدخلقی و ناراحتی خودش از وجودتان میرود بیرون!
سالها پیش یک ماهی بود که خودم را اذیت میکردم. یک جایی تصمیم گرفتم دیگر وقتش است که از این حالت خارج بشوم، پریدم روی تردمیل. موضوع اینه که من از دویدن متنفرم و اصلا دست به دویدنم خوب نیست. اگر بتوانم برای 20 دقیقه با تمرکز بدوم میتواند موثر باشد.
این روزها تردمیل را روشن میکنم و شروع میکنم به دویدن و تمام احساسم و فکرم را روی دویدن متمرکز میکنم. بعد از 45 دقیقه، خسته که شدم، احساس میکنم بهتر از همهی وقتهای هفتههای اخیر هستم.
خود من خیلی دوست دارم یک سر بروم بانجیجامپینگ ولی خوب اعتراف میکنم میترسم :)
دقت کنید که کارهای احمقانهای نکنید و به خودتان آسیب نرسانید، اما امتحانش کنید. وقتی انجامش دادید، دوش بگیرید و یه فیلم خندهدار نگاه کنید…
دفعهی بعد که گرفتار ناراحتیهای الکی شدید، یکی یا چند تا از این تکنیکها را امتحان کنید.
در هر لحظه از روز، شما فقط یک انتخاب دارید. بخندید یا گریه کنید. زندگی خیلی کوتاهتر از این حرفهاست که بخواهید با گریه به پایان برسانیدش. حیفی به خدا :)
دیروز فرصتی را خداوند متعال به من داد تا در جوار همکاران مسئول باجه و خانواده های ارجمند ایشان در یک برنامه مطلوب به دو اثر ماندگار از ایران باستان یعنی تخت جمشید و نقش رستم برم وانصافا جای همه شما دوستان سبز بود وتصمیم دارم برای اینکه شما را هم در این سفر همراه کنم عین مطلبی را که همکاری خوش ذوق از این سفر تهیه کرده و قراره که در وبلاگ بانک کشاورزی استان و نشریه پیوند مهر بانک منتشر بشه برایتان در اینجا بیاورم و امیدوارم که مورد توجه شما قرار بگیره بنابراین منتظر باشید تا به عهدم وفا کنم
موفق باشید