شمیم بوی نوروزی گزاین وادی گذرکردی
دلا در مرتبت جایی بجزصحرانظرکردی
همه در پیگذرازدل بدل جولان دهد اردل
زانفاس خوش هستی چهاکرداست تردستی
بگوای مالک هستی چرادردل چنین هستی ؟
محبت در ورای دوست و دشمن را دلی در سوز
تواما بیکران همره به ذات خویش گواحسنت
که دنیا برکسی باقی نمانده تا سرای دی
امیدان دارمش فی الحال همه در شورودراحوال
بشادی و نشاط ایند و از حالی به احوالی
همه حالان بد حالی بناگه گردش تعالی
واین است جمله متعالی اگر دردی و درمانی
بیان احساس در حساسترین احوالات کاری است بس مشکل اما ذات بشری انگونه خلقت شده تا به هر زبان حتی با تمامی قصور و الکن بودنش توان بروز احساس را داشته و قدرت لایزال الهی را در ون خویش لمس کند واژگانی است در ذات انسان که واجبترین و ارچحترینش را محبت خوانده اند و براین عبارت تمامی وجودش را بعنوان سرمایه اصلی بین همنوعان به اشتراک گذاشته و شاید بتوان گفت مهمترین عامل ارتباط بشریت همین به اشتراک گذاشتن محبت است وازاینجاست که زمستانهابهاری شده و طبیعت به یمن این خصلت زیبای بشریت لباس نو میپوشد تا دلهای صیقل داده شده و همچون اینه نوع بنی بشر را با سبزینگی خود جلا داده و بوی نسیم و شمیم بهاری همه را فراگیرد ،اری اینها ویژگی ذات بشر است که اگر وجود نداشت تفاوتی در دد و انسان ممکن نبود فلذا بهار با همه طراوتش ازراه میرسد وانسان بوجد امده و متحول میگردد ودراینجاست که احساسات بروز کرده و هرکسی بنوعی حالات درونی خود را بروز میدهدو...........
سخن فراوان است اما سخن اصلی عرض سپاس است انهم در انتهای سالی دیگر از جمله سالهایی که بنام عمر تلقی میگرد د لذا برخود واجب میدانم بتمای دوستان خوب و عزیزان وارسته چه انهایی که در این صفحه فعالند و چه کذری و نظری داشته اند صمیمانه ترین تبریکاتم را تقدیم کنم و از خداوند متعال سال نو را برای ایشان سالی مملو از برکت و نشاط و شادابی و ارامش خاطرو مامن اصلی تمامی خوبیها قرار دهد.انشاالله